دکتر محمدرضا معتمدی

خلاصه فارسی

خوردن و آشامیدن از نیازهای اولیه موجودات زنده می باشد زیرا حیات و زندگی به آن بستگی دارد و هیچ موجود زنده ای از آن استثناء نیست حتی اگر پیامبر باشد. خداوند در ادیان آسمانی حتی به خوردن انسان توجه داشته و برای او از این جهت نیز وظایفی را معین نموده است. انسان مؤمن حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می داند و بر این باور است که دستورات و تکالیف وارده شده از طرف شرع را باید بپذیرید و به آنها عمل کند که اینها انسان را به سعادت دنیا و آخرت می رساند.

بحث در تطبیق ارزش دستورات بهداشتی اسلام از نظر جسمی با وجود تحقیقات وسیع و همه جانبه امروزی هر چند به علت عمق این تعالیم مشکل و امری سهل الوصول نیست معذالک به گواهی کتابهای بسیار زیادی که امروزه در زمینه بهداشت اسلامی منتشر شده به خوبی وجود فلسفه بسیار عمیق علمی در دستورات بهداشت اسلامی از نظر حفظ سلامت جسمی برای هر محققی معلوم و مکشوف می سازد بنابراین گرچه در بحث حاضر به دلایلی که اشاره خواهد شد اثبات برتری ذبح شرعی بر ذبح غیر شرعی از نظر حفظ سلامت بدن  امری مشکل و غیر ممکن نیست اما مطالعه و اثبات اهمیت و برتری آن از نظر سلامت روح انسانی در شرایط فعلی امری مشکل و بلکه غیر ممکن است چرا که امروزه در مقام اثبات واقعیتی بیش از هر منطقی افکار عمومی و بخصوص دانشمندان متکی بر علوم تجربی هستند که در محدوده مجموعه علوم تجربی هنوز به علت غیر مادی بودن جوهر حیاط یعنی روح معلومات عمومی و حتی دانش متخصصان مشهور علوم تجربی امروز در باره روح به همان اندازه است که در قرون وسطی یا در انسانهای اولیه .

در این مقاله به بررسی شرایط و اهمیت ذبح شرعی و تفاوت آن با ذبح غیر شرعی می پردازیم.

فرق ذبح شرعی با غیر شرعی

مقدمه

به طور مقدمه لازم است یادآوری شود که تعالیم و دستورات اسلامی تنها ناظر بر آثار ظاهری موجودات مادی ( اعم از زنده و غیر زنده) یا اعمال و رفتار و کرداری که از انسان یا موجودات زنده دیگر سر می زند نیست. یعنی بر خلاف علوم تجربی، تنها توجهات خود را معطوف به آثار محسوس با حواس یا ابزار و دستگاه های آزمایشگاهی ننموده و تنها آثار مفید و مثبت علل و عوامل درونی و بیرونی درکالبد مادی و جسمانی او را زیر نظر نگرفته است، بلکه تعالیم آسمانی اسلام برای تمام موجودات زنده علاوه بر کالبد مادی یک واقعیت معنوی غیرمادی به نام (روح) قائل است که در انسان، وسعت دایره تغییرات و نوسانات حالات روحی، از تمام موجودات زنده دیگر بیشتر و محسوستر و ملموستر است. با توجه به استعدادهای عالیه خاص روحی و باطنی او به منظور حفظ سلامت وجود انسان صرفنظر از (بهداشت جسمی) عطف توجه کامل و مشابه بلکه بالاتری به مسئله ظریف و دقیق (بهداشت روانی) نیز نموده است که مجموع آنها را در یک اصل بسیار مهم و کلی می توان در اینجا نیز خلاصه نموده و به صورت فرمول جامع و کاملی در این عبارت توجیه نمود و آن این که : (بهداشت اسلامی ناظر و حافظ اعتدال جسمی و روحی انسان است که هر نوع عدم تعادل جسمی یا روانی، عین بیماری یا مقدمه چنان عارضه ای به شمار می رود.

آثار مفید یا مضر نامحسوس

به طور کلی بهداشت اسلامی اعم از جسمی یا روحی از امتیازات خاص چندی برخوردار است که از آن جمله است باریک بینی و مال اندیشی از نظر حفظ سلامت وجود انسان، بدین معنی که در بهداشت اسلامی علاوه بر این که بذل توجه کامل، به شناخت و شناساندن کلیه علل و عوامل مؤثر و مفید یا مضری که نسبت به سلامت جسمی یا روحی انسان منشأ اثر بوده و آثار مفید یا مضر آنها به طور حسی و تجربی برای همگان روشن و مسلم است بیش از آن بذل توجه کاملی نسبت به شناختن و شناساندن بسیاری از علل، عوامل مفید یا مضری از نظر سلامتی انسان، صورت گرفته است که در شرایط عادی حتی در محدوده علوم تجربی غالباً این آثار مفید و یا مضر، یا قابل لمس و درک نبوده و یا با وجود محسوس بودنشان آنقدر این آثار در افکار عمومی کوچک و ناچیز تلقی شده است که در حکم عدم منظور گردیده و نتیجه بی توجهی بمراعات اصول بهزیستی بالاخره انسان از آثار مفید برخی علل و عوامل، محروم و متقابلاً از آثار مضر برخی دیگر در عمل متأثر می گردد، زیرا گرچه این اجزاء مفید یا مضر نامحسوس در آن واحد و در یک مورد، چندان آثار و نتایج مهمی را نشان نمی دهد و انسان از آنها به صورت فردی چندان نفع و ضرری را احساس نمی کند، اما همین اجزاء منفرد اگر در تمام شئون زندگی و به جای یک نوبت در طول مدت یک عمر در نظر گرفته شود بالاخره منجر به آثار و نتایج مفید یا مضر قابل توجهی می گردد به مانند آن که هیچ کس با یک عدد سیگار کشیدن در خود احساس مرض یا مسمومیت ننموده و یا نمی تواند تشخیص دهد که همین یک عدد سیگار سمی در کوتاه نمودن عمر او چه تأثیری دارد، اما وقتی مطابق آمار، کوتاهی عمر چندین ساله ای در سیگاریهای سابقه دار از طرف محافل پزشکی تأیید می گردد در صورتی که مقادیر مصرف به میزان و کوتاهی عمر بر حسب روز یا ساعت یا دقیقه محاسبه می گردد بالاخره معلوم می شود که همین یک عدد سیگار به میزان چند دقیقه یا ساعت می تواند عمر انسان را کوتاه سازد.

این اصل که می توان آن را تحت عنوان (آثار مفید یا مضر نامحسوس) معرفی کرد اگر در تمام اعمال و رفتار و عادات و اقدامات روزانه بشر منظور گردد و مجموع این آثار را چه از نظر مثبت و چه از نظر منفی در طول مدت یک عمر منظور نمایند به خوبی مسلم است که وقتی در طول مدت یک عمر از تکرار انواع بیشمار منافع یا مضرات علل و عوامل بسیار زیادی، انسان جسماً یا روحاً‌متأثر می گردد، طبعاً به این نتیجه خواهد رسید که همین اجزاء مفید یا مضر در تأمین سلامت و طول عمر یا ایجاد بیماری و کوتاهی عمر او تا چه اندازه مهم و منشأ اثر است. گر چه در بهداشت کلاسیک امروزه مراعات حریم بسیاری از اعمال مفید و یا مضری نسبت به تامین سلامتی بشر صورت گرفته اما نباید فراموش کرد که این امر تنها در حد عوامل موثر محسوس و ملموس امکان پذیر بوده و هست و در مورد بسیاری از مسائل حیاتی هنوز آئین بهزیستی مدونی که شامل تمام اجزاء اعمال همه افراد بشر گردد وجود ندارد و یا برخی از این دستورات بهداشتی با وجود مسلم بودن ضرورت مراعاتشان در عمل یا قابل پیاده شدن نبوده و یا به علت عدم ضمانت اجرایی چندان مورد توجه قرار نمی گیرند بمانند استعمال مشروبات الکلی و مسلم بودن آثار سوء بهداشتی آن در زندگی فردی و اجتماعی وهمین طور دخانیات و مواد مخدر و غیره امروزه برای کلیه ملل متمدن مسلم و مشخص است اما معذالک در همین کشورهای متمدن هنوز گروه گروه از افراد و اجتماعات ازآثار سوء استعمال این مواد خسارات سنگین و هنگفت می بینند. در اسلام دستورات بهداشتی بسیار زیادی وجود دارد که نه تنها آثار مفید یا مضر علل و عواملی را در حد محسوس و ملموس منظور نموده اند بلکه حداقل آثار مفید یا مضر علل و عواملی بسیار کوچک و نامحسوس را نیز شامل میگردد که از این موارد است دستورات بهداشتی مربوط به تغذیه، دستورات بهداشت تناسلی و دستورات بهداشتی خواب و استحمام و غیره که دستورات مربوط به ذبح شرعی خود یکی از این قبیل دستورات بهداشتی مهم در مراعات حریم آثار مفید یا مضر همین علل و عوامل نامحسوس می باشد که برخی از این آثار را می توان با معلومات و مسلمات علوم کلاسسیک امروز نیز مورد بحث و بررسی قرار داده ولی برخی دیگر به علت ظرفیت بیش از حدی که دارند به جز درمقام احاطه علمی کامل به کلیه مراحل و موارد موضوع امکان پذیر نبوده و هر گونه بحث و استدلال برای اثبات جنبه های مفید یا مضر مربوطه نه تنها به دیگران بلکه حتی برای اقناع خود شخص نیز بسیار بعید یا مشکل به نظر می رسد.

اهمیت ذبح شرعی

برای درک اهمیت (ذبح شرعی) ابتدائاً لازم است به برخی دیگر از دستورات فقه اسلامی که از جهات دیگر اصول بهداشتی را از این لحاظ منظور نظر نموده اند، پرداخته و وقتی به اهمیت موضوع واقف شدیم درک اهمیت ذبح شرعی تا حدودی آسان می گردد.

منع ذبح شکار خسته

یکی از دستورات بهداشت اسلامی در تغذیه عبارتست از (منع ذبح شکار خسته) یعنی اگر حیوانی را بعد از دنبال کردن و خسته نمودن  زیاد بگیرند از نظر فقه اسلامی ذبح آن حیوان جایز نیست. بلکه بایستی پس از مدتی استراحت و رفع خستگی ذبح نمایند.

از نظر بیولوژیکی توجیه مسئله روشن است بدین معنی که در اثر فعالیت عضوی طولانی و ظهور آثار خستگی شدید، چون در تمام بدن به خصوص در خون حیوان مقادیر زیادی سموم داخلی تشکیل می شود ( که خستگی خود یکی از مهم ترین علائم این مسمومیت داخلی است) در نتیجه گوشت و اعضاء قابل خوردن با آن مواد زائد آغشته می شود که در ملامسه، به خوبی از حالت فیزیکی گوشت مذکور ( که سفت و سخت بوده و به رنگ تیره در می آید) و غیر طبیعی بودن این گوشت و اختلافات اساسی آن» با گوشت های حاصل از ذبح حیوان عادی را به خوبی می توان با حواس ظاهری تشخیص داد، که همین تغییرات ظاهری خود معرف تغییرات قابل ملاحظه ای از نظر ساختمان شیمیایی غیر طبیعی داخل گوشت است. از آن جمله پیدایش مقادیری از سموم داخلی در آن که طبعاً با ساختمان شیمیایی طبیعی محیط بیولوژیکی بدن انسان مغایر بوده و از نظر سلامتی نامناسب است. گرچه در چنین گوشتی مقادیر سموم بیولوژیکی موجود بسیار کم و ظاهراً‌غیر قابل ملاحظه بوده و استفاده از آن هرگز به مسمومیتهای حاد و مهلکی منجر نمی گردد، اما این بدان معنی نیست که گوشت حیوان سالم و در حال رفاه با گوشت حیوان خسته، مشابه و یکسان است. بلکه بنا به دلایل فوق اینها با همدیگر مغایر و متفاوتند و چون در علوم کلاسیک تنها در مسمومیتهای شدید و حاد و ظهور آثار و علائم قابل ملاحظه مسمومیت، موضوع حائز اهمیت بوده و بیشتر از نظر بهداشتی مورد توجه قرار می گیرد عموماً  در قبال آن چنان عوارض و اختلالات ناشی از مسمومیت ها، عوارض و اختلالات خفیف و نامحسوس ناشی از جذب سموم داخلی که ظاهراً بسیار کم و ناچیز به نظر می رسد چندان چشمگیر نیست و از این رو چه بسا بعلت بروز عکس العملهای بیولوژیکی خفیف و نامحسوس بدن، آثار سوء آنها در بدن ظاهر نشده و خود به خود برطرف می گردند اما این بدان معنی نیست که همین مقادیر کم مواد سمی یا غیرطبیعی و نامأنوس نسبت به محیط بیولوژیکی بدن، به حال بدن مضر نیست.

گر چه استفاده از گوشت شکار خسته ذبح شده به تنهایی نه موجبات بیماری مهم و نه مسمومیت قابل ملاحظه ای یا مرگ را فراهم می سازد اما اگر از میان تمام انواع عوامل مضری که در مسیر زندگی دائماً و هر لحظه از هر سوی نسبت به ما نزدیک شده و هر کدام آثار سوء و مضری نسبت به سلامتی جسمی ما از خود بر جای می گذارند تنها زیانهای بهداشتی نامحسوس گوشت خسته شکار دامنگیز بشر بود، در چنین شرایطی نادیده گرفتن یک چنین عامل مضر ضعیف و منحصر به فرد غیر بهداشتی، منطقی بوده و جای هیچگونه نگرانی وجود نداشت اما وقتی ما بعلت عدم آگاهی از این همه عوامل مضر، مختلف محیطی و حیاتی و عدم دسترسی به آیین بهزیستی کامل و دقیقی دائماً در معرض خطر چنین ابتلاء و زیان و خسارتی هستیم و هر کدام مقداری از قدرت حیانی و قوای جسمی ما را بیهوده تلف می کنند توان گفت بهر نسبتی که ما از ضرر و زیان پیشگیری نماییم یک قدم به نفع سلامتی بدن برداشته ایم و بالعکس وقتی یک یا چند عامل مضری را که سلامتی ما را به خطر می اندازد نادیده گرفته و به همان نسبت قسمتی از قوای جسمی و قدرت حیاتی بدن را در دفع و مقابله با آن از دست می دهیم به همان نسبت متضرر می گردیم.

اگر تعریف اصولی و وظیفه (علم بهداشت) آن است که به جلب عوامل مفید یا مضر نسبت به سلامتی بدن کمک های لازم را بنماید در این صورت می بایست کلیه علل و عوامل مفید یا مضر را به هر مقدار و در هر کمیتی ولو در مراتب حداقل شناخته و شناسانده و نسبا به هر دو دسته حساسیت لازم و کافی را از خود نشان دهد که متاسفانه بهداشت کلاسیک فاقد این امتیاز مهم بوده و بالعکس بهداشت اسلامی در تمام موارد تا حداقل مراتب ممکنه وقابل تشخیص حساسیت کاملی از خود نشان می دهد که ذکر موارد بی شماری در این تعالیم از حوصله این بحث خارج بوده و کافی است به جای تمام موارد دیگر تنها به موضوع مورد بحث (یعنی منع خوردن گوشت شکار خسته) توجه نمائیم. زیرا با این دستور العمل اسلام از دخالت یک عامل مضر نسبت به سلامتی بدن جلوگیری می نمایید ( که این دستورالعمل منحصربه شکار نبوده و در ذبح حیوانات اهلی این عمل صورت گرفته) و متقابلا تاکید بر آن دارد که حیوان خسته را بعد از استراحت کامل ذبح نمایند زیرا علاوه براینکه در حال خستگی مقادیری از سموم بیولوژیکی داخلی (آندوتوکسینantitoxin ) در خون پخش و در اعضاء مختلف جذب شده اند در مورد شکار خسته به علت رعب و وحشتی که حیوان وحشی (بر خلاف حیوان اهلی) از مشاهده انسان و بخصوص تعقیب طولانی پیدا میکند اختلالات هورمونی شدیدی در بدن بوجود میاید که منجر به عدم تعادل بیولوژیکی و فیزیولوژیکی و حتی عدم تعادل شیمیایی بسیار عمیقی نه تنها در بافتها بلکه تا اعماق سلولهای وی میگردد اما هر نوع عدم تعادل از جهات فوق در محیط زنده همواره با عکس العمل های حیاتی و فعالیتهای متقابل بیولوژیکی تا سر حد ایجاد اعتدال لازم پاسخ داده میشود و لذا اسلام اهمیت داده است برفع نیازهای طبیعی و اولیه محیط بدن حیوان مورد ذبح ( که تجویز و توصیه استراحت در حیوان خسته، و تغذیه در حیوان گرسنه و آب آشامیدن در حیوان تشنه از این قبیل می باشند) و لذا در تعالیم عالیه اسلام وقتی ضرورت آب آشامیدن قبلی مورد توجه قرار می گیرد ممکن است به جهت عدم اطلاع کافی و وسیع از اصول موضوع و مکانیسم عمل، حمل بر بدعت و سنت و عادت گردد که چنین نیست بنابراین گوشت حیوان خسته به علت همین مغایرت با گوشت حیوانی که در حال طبیعی و بدون وحشت و خستگی آماده برای ذبح است اختلاف اساسی دارد.

منع استفاده از گوشت میته

ناگفته خود پیداست حیوانی که مرده حداقل بدو علت اساسی زندگی را از دست می دهد:

اول: بعلت ظهور اختلالات بیولوژیکی و فیزیولوژیکی عمیقی است که منجر به عدم تعادلهای درونی، ( به مانند آنچه فوقاً اشاره گردید) می‌شود و همین عدم تعادل ها وقتی از چند جهت ایجاد و مدتی دز بدن استمرار داشته باشند در چنین شرایطی ادامه حیات برای موجود زنده غیر ممکن شده و محکوم به مرگ میگردد بمانند آنچه در اثر بیماری های عضوی یا بیماریهای عفونی و میکربی وانگلی و یا در اثر مسمومیتهای داخلی یا خارجی عارضه مرگ به وجود میاید و لازم به توضیح نمیدانیم که هیچ یک از بیماریهای عفونی( انگلی ، میکربی ،ویروسی) وجود ندارد که در جریان ابتلاء بدن ساختمان شیمیایی بدن چه در انسان و چه در حیوان بهمان حالت طبیعی اولیه خود باقی مانده و از تجمع سموم ناشی از عوامل مولد بیماری مصون باشد علاوه بر آن بدنبال بروز چنان مسمومیتی میزان سموم داخلی ناشی از اختلالات بیولوژیکی در بدن رو به افزایش نرود و همینطور در مورد بیماریهای عضوی که دراین نوع بیماریها نیز بعلت نقص عضوی از اعضاء بدن کل پیکر از همکاری و هم آهنگی فعالیتهای فیزیولوژیکی و بیولوژیکی محروم و در نتیجه به یک نوع عدم هماهنگی یا عدم اعتدال درونی مبتلا میگردد. بمانند آنکه مثلا انسان یا حیوانی یکی از کلیه ها بیمار شود و یا اساسا برداشته شود یا اعضاء مهمی مانند قلب و ششها و کبد و یا غدد مترشحه داخلی  با اختلالات عضوی معینی مواجه گردد. در همه شرایط مذکور مسلم است که به علت نقص عضو معینی عدم تعادل بیولوژیکی و گاهی فیزیولوژیکی در چنین کالبد انسان یا حیوان زنده ای وجود دارد. هر چند به علت کثرت فعالیت سایر اعضاء از بروز این اختلالات بظاهر جلوگیری میگردد به مانند آنکه در اثر نارسائی های قلبی تعداد تنفس ریوی در واحد زمان افزایش می یابد تا کمبود اکسیژن ناشی از اختلالات و نقص گردش خون را بدان وسیله جبران نماید.صرفنظر از این، بنا به اصولی که در مقدمه بحث کردیم هر نوع تغییرات روحی میتواند از نظر تغییرات جسمی مخصوص به خود در بدن منشاء اثر گردد. (و بالعکس). وقتی حیوانی (بخصوص انسان)بعلت نقص عضوی بطور آگاه یا ناآگاه روحا متالم و متاثر است این تاثرات منجر به تغییرات روانی و بخصوص باعث عدم تعادلهای روانی میگردد که هر چند اثار سوء این عدم تعادل روانی در بدن برای ما محسوس و ملموس نیست اما محیط بیولوژیکی با حساسیت فوق العاده و دقت و ظرافت بی اندازه زیاد مخصوص به خودش در برابر این عدم تعادلهای روانی موثر درجسم ، عکس العملهای متناسبی را نشان داده و معلوم مینماید که هرگز حیوان یا انسان سالمی که از تمام اعضاء برخوردار است از نظر حیاتی و سلامتی جسمی یا روحی شبیه انسان یا حیوانی که از یک یا چند عضو ناقص است نمیباشد و در این مورد نیز تعالیم اسلامی بذل توجه و عنایت کاملی در موارد خاصی نموده است بدان سان که در انتخاب حیوان مخصوص قربانی مراسم حج تاکید و تصریح دارد بر سالم بودن تمام اعضاء حیوان. چرا که در این مراسم خاص معنوی با ذبح حیوان سالمی، آنهم در شرایط زمانی و مکانی مخصوص به خود، در واقع روح حیوانی سالمی را از کالبد جسمی و مادی آزاد می نماید که روح متألم حیوان ناقص العضو با تأثرات ناآگاه مخصوص به خود، برای قربانی در چنین شرایط زمانی و مکانی مقبول نیست. گرچه استفاده از گوشت حیوان ناقص العضو را اسلام منع ننموده است اما تأکید و تصریح بر انتخاب حیوان کاملاً‌سالم در این مراسم به خوبی نشان می دهد که استفاده از گوشت حیوان ناقص العضو از نظر بهداشت جسمی، یا منشأ اثرات سوء جسمی مهمی نیست و یا آثار سوء آن، آنچنان کم و قابل تحمل است که استفاده از چنان گوشتی در شرایط عادی چندان زیان و عواقبی از نظر جسمی برای انسان به دنبال ندارد. اما تأکید بر انتخاب حیوان سالم در مراسم مذکور متقابلاً برای ما مسلم و مشخص می نماید که گرچه از نظر بهداشت جسمی نقص عضو منشأ زیان مهمی نیست اما بالعکس از نظر روحی و معنوی و به خصوص مقبولیت مجموع اعمال مراسم معظم حج، در پیشگاه خداوندی به تنهایی نقش و اثر مهمی دارد که به موقع از جهات دیگری به این جنبه معنوی در مورد ( ضرورت ذکر نام خدا) در ذبح شرعی اشاره خواهیم کرد.

دوم: عارضه مرگ بدون دخالت علل و عوامل بیماری زا، یا مسموم کننده ای صرفاً در نتیجه ادامه طولانی فعالیت های حیاتی و سیر عمر طبیعی( که منتهی به عارضه پیری می گردد) بالاخره به اجل طبیعی از بین می رود یعنی هر حیوانی ولو در تمام طول مدت عمر طبیعی خود دچار هیچ نوع مسمومیت و یا بیماری عضوی و انگلی و عفونی هم نگردد بالاخره بعلت عارضه پیری، محکوم به مرگ خواهد شد که در این صورت ارگانیسم خودبخود از حفظ و ادامه اعتدال بیولوژیکی و فیزیولوژیکی طبیعی اولیه اش بازمانده و در اثر پیشرفت اختلالات بیولوژیکی و فیزیولوژیکی تغییرات فیزیکی و به خصوص شیمیایی قابل ملاحظه ای در کلیه اندامهای حیوان بمنصه ظهور خواهد رسید. یعنی گرچه حیوان پیری تا چند لحظه قبل از مرگ موجودی زنده بود اما خود در آستانه مرگ قرار گرفته و بدیهی است که هرگز اعضاء و سلولها و نسوج آن بمانند اعضاء و نسوج و سلولهای یک حیوان جوان و شاداب نمی تواند از لحاظ تغذیه مفید و منشأ اثر باشد بدین معنی که از نظر اعمال هضم و جذب و حتی میزان کالری مولده و التیام نسوج و تولید مثل سلولهای اعضاء و نسوج مختلف اندامهای حیوان پیر، هرگز نمی تواند بمانند اندامهای حیوان جوان برای بدن مفید واقع گردند.

علاوه بر آن اعضاء ونسوج و سلولهای حیوان جوان از قدرت حیاتی کافی برخوردار بوده و اعضاء و نسوج، نه تنها بعد از جدا شدن از بدن هنوز ساعتها و روزهای چندی می توانند بعلت غنی بودن از قدرت حیاتی در خود، به فعالیت های بیولوژیکی خفیف خود ادامه داده و هنوز زندگی را ادامه دهند بلکه در صورت مراعات شرایط لازم حتی قادرند هفته ها و ماهها همچنان جدا از بدن زنده و فعال باقی بمانند که امکان پیوند اعضاء بدن در عصر حاضر بر اساس همین مکانیسم استوار است و لاغیر.

بنابراین اندامهای حیوانات پیر علاوه بر این که فاقد امتیازات نامبرده فوق هستند بعلت این که در اثر کندی فعالیتهای حیاتی در اعضاء و نسوج پیر، به خصوص در آخرین لحظات زندگی، چون اعمال تغذیه و تنفس و دفع سموم به طور کامل انجام نمی گیرند در حقیقت سلولها و نسوج، مسموم از سموم داخلی بوده و طبعاً نسبت به محیط زنده بیولوژیکی بدن انسان مأنوس نبوده و به جز در مقام اضطرار که استفاده از اجساد میته ( یعنی حیوان مرده) به منظور جلوگیری از مرگ یا عوارض حاد وخطرناک ناشی از گرسنگی مطلق قابل استفاده اند در شرایط عادی خود به مسمومیت داخلی بدن کمک نموده و موجبات خستگی دستگاه گوارش و اتلاف قدرت حیاتی بدن را فراهم می آوردند از این روست که در فقه اسلامی جز در موارد اضطرار خوردن گوشت میته حرام است چرا که اختلالات ناشی از صرف گوشت میته هر قدر هم مهم و مؤثر بوده و ولو منجر به ایجاد یک بیماری یا مسمومیت حادی هم گردد باز هم خسارت و زیان حاصل از آن در مجموع به مراتب کمتر از ضرر و زیان مرگ ناشی از گرسنگی مطلق است.

در اینجا لازم به یادآوری است که دستورات بهداشت جامع اسلامی تنها به غذای حیوانی، از جهات نامبرده در فوق بذل توجه ننموده است، بلکه به مراتب پائین تر از آن نیز عنایت داشته بدین معنی که اگر صرف گوشت میته به علت مسمومیت و پیری سلولها و نسوج از دیدگاه اسلام ممنوع و مطرود است متقابلاً استفاده از میوه جات و سبزیجات و محصولات گیاهی پیر و مانده را نیز با وجود امکان دسترسی با انواع تازه و شاداب آنها جایز ندانسته و بالعکس توصیه و تأکید بر آن دارد که حتی الامکان میوه جات و سبزیجات جوان و تازه و شاداب را بر انواع مانده و پیر شده و فرسوده ترجیح دهند زیرا وقتی سلولها و نسوج گیاهی بعد از طی مراحل زندگی طبیعی خود، به آستانه پیری یعنی ظهور آثار وقفه در اعمال حیاتی و فعالیتهای بیولوژیکی رسید دستخوش همان تغییراتی می گردد که فوقاً در مورد پیری اعضاء و سلولها و نسوج انسان و حیوانات بحث نمودیم.

بعضی از شرایط ذبح شرعی

آنچه تحت عنوان (ذبح شرعی) نامبرده می شود عبارتست از کشتن حیوان به قصد استفاده از گوشت و اعضاء قابل تغذیه آن، بنابراین ذبح شرعی شامل حال حیوانات حرام گوشت نمی شود که هر کدام از حیوانات حرام گوشت به جهت مضرات مادی یا معنوی یا اثرات سوء جسمی یا روحی مخصوص به خود، از نظر اسلام ممنوع اعلام شده اند.

ذبح شرعی: یعنی کشتن حیوان حلال گوشتی مطابق با اصول و موازین دینی و این عمل تابع شرایط چندی است که بحث در حکمت یک یک آنها بدین سهولت نه ممکن و میسر است و نه با معلومات و اطلاعات متوسط قابل استفاده بنابراین از میان تمام شرایط لازم تنها به ذکر یکی دو مورد به خصوص که امروزه مورد توجه افکار عمومی است اکتفا می نمائیم:

۱-   ذکر نام خدا در حین اقدام به ذبح

یکی از شرایط مهم ذبح شرعی عبارتست از ذکر نام خدا در حین اقدام به ذبح که در ظاهر امر و به نظر برخی ضرورت تجویز چنین دستوری باقتضای زمان ظهور اسلام عباتست از مبارزه با ذبح حیوانات به نام بت ها که خود اختصاصاً در ذیل برنامه عمیق و وسیع مبارزه با بت و بت پرستی قرار می گیرد و اغلب مورخین و صاحب نظران تصور نموده اند که ضرورت ذکر نام خدا در این امر در واقع ایجاد و بعد و فاصله لازم است مابین مشرکین و موحدین در قربانی حیوانات( که این عمل مرسوم عصر جاهلیت بود بدین معنی که حیوانات در پای بت ها و به نام آنها و به نیت تقرب بدانها قربانی می کردند) و همین طور ممکن است در این زمینه شبهاتی برای صاحبان علوم تجربی پیش آید که موضوع را از افق دید معلومات و اطلاعات محدود و مخصوص به رشته تخصصی خود مورد بحث و بررسی قرار دهند ( به خصوص از دیدگاه رشته های مختلف علوم زیستی یا جنبه های بهداشتی) حال آن که چنانکه قبلاً نیز اشاره نمودیم دستورات و تعالیم اسلامی در زمینه آئین بهزیستی هرگز محدود و منحصر به جنبهه های معین و خاصی نبوده بلکه در حول محور مسائل مختلف و از جهات گوناگون دور می زند به طوری که ممکن است در مواردی یک دستور فقهی در عین حال که شامل جنبه های مفید از نظر حیات مادی انسان واقع شود از نظر حیات روحی و معنوی نیز شامل فواید مختلف و متعددی شده و یا بدون اینکه نفع فردی، منظور نظر گردد بر اساس حکمت بالغه ای مراعات حریم شرع الزامی باشد. ذکر نام خدا نیز قبل از ذبح حیوان ممکن است از نظر فوائد مادی یا معنوی انسان قابل توجیه نباشد و یا نقش و اثر مفید و مثبت اش برای ما مجهول بماند، اما حداقل این اصل از نظر ادیان مهم و قابل توجه است که چون در فلسفه ادیان، خلقت و آفرینش هر موجود زنده ای بر مبنای مشیت الهی و یا اراده و امر او تعلق یافته و بی مشورت و استعانت از غیر صورت گرفته است یعنی بر اساس تعالیم صریح آیات، وجود روح (محرک یا شعور غیر مادی در محیط مادی) در کالبد مادی و جسمانی موجودات زنده منشأ الوهیت داشته و به حکم آیه صریح یَسئَلونک عَنِ الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً یعنی به امر الهی پدیده حیات به منشأ حلول روح که نیروی محرک غیر مادی با شعور در عالم مادی است به وجود آمده و در مقام آزادی روح از قالب مادی به منشأ اراده انسان یعنی کشتن حیواناتی که انسان می خواهد از گوشت آن تغذیه نماید. خداوند بشر را از طریق دین بر حق خود چنان تعلیم می دهد که همان طور که ابداع آفرینش در کالبد حیوان زنده به منشأ مشیت خداوندی صورت گرفته است آزادی روح حیوانی از کالبد نیز باز به منشأ مشیت و اراده خداوندی صورت گیرد، نهایت بدین صورت که در این مورد به اذن و تشریع الهی اراده از انسان است اما اساس امر، باز برای خدا و به نام خدا انجام می پذیرد، واضح است که این اصل در مورد مرگ و میر و انهدام سایر موجودات زنده ای که انسان قصد استفاده از مواد غذائی موجود در بدنشان را ندارد شرط نشده، یعنی به طور کلی این دستور در ذبح شرعی ولو از نظر بهداشتی یا جنبه های مادی و جسمانی قابل توجیه هم نباشد اما از نقطه نظر روحی و جنبه های معنوی خالی از اثر نبوده و مراعات و عدم مراعاتش حداقل از نظر تضعیف یا تقویت ایمان ( که خود نیروی محرک روانی بس مهم و مؤثری است) نقش مهمی بر عهده دارد چرا که کفر بعد از ایمان به مانند کفر مطلق ابتدایی نبوده بلکه خود از عدم اطاعت لازم و به موقع اوامر الهی ( ولو در موارد بسیار جزئی و ظاهراً بی اهمیت از نظر افراد جلوه گر باشد) آغاز وناشی می گردد.

لازم به یادآوری است که مطابق فتاوی مختلف، استفاده از وسایل و تجهیزات فنی الکتریکی امروزی در ذبح حیوانات که در آن واحد به وسیله دستگاه های الکتریکی با فشار دگمه ای تؤام با نام و یاد خداوند دستگاه به کار می افتد، در حکم ذکر نام خدا برای یک یک حیوانات مورد ذبح بوده و نیازی به ذبح فرادی نیست. به خصوص با امتیازاتی که دستگاه های خودکار برقی، از نظر سرعت و سهولت عمل ذبح و مخصوصاً از لحاظ تقلیل ناراحتی روانی حیوان به حداقل مراتب ممکنه، دارند زیرا در این دستگاه ها به علت تیزی فوق العاده کارد و انجام ذبح به طور سریع و کامل چه بسا حداقل درد وناراحتی را حیوان ا حساس نمی نماید. نهایت این که در ذبح شرعی عمل سر بریدن از سر حد قطع چهار رگح اصلی گردن تجاوز نمی نماید، اما در ذبح غیرشرعی با این وسایل مربوطه در غرب عمل سر بریدن به صورت گردن زدن انجام می پذیرد که به قطع مغز حرالم گردن حیوان نیز منجر می شود (که در ذبح شرعی از مکروهات نامبرده شده است).

۲-  حرکت حیوان بعد از سر بریدن

یکی دیگر از شرایط ذبح شرعی که در فقه به آن اهمیت داده شده عبارتست از حرکت حیوان بعد از سر بریدن (اعم از حرکت یک یا چند عضو، یا حرکت تمام بدن مانند حرکت دادن پای خود بر زمین یا حرکت چشم یا اعضای دیگر) که این شرط بیشتر برای معرفی سلامتی حیوان قبل از مرگ بوده و چنانکه در پیش اشاره نمودیم حیوانی که مریض یا مسموم یا در حالت پیری و شکستگی باشد به علت اینکه عکس العمل‌های حیاتی مذکور را بعد از سر بریدن از خود نشان نمی دهد بخوبی معلوم می دارد که گوشت و اعضای دیگر حیوان و یا کل کالبد بدن قبل از مرگ در حالت سلامتی کامل نبوده و از نظر بهداشت و سلامتی انسان خالی از ضرر نتواند بودو همین طور است شرایط داخلی بدن حیوانی که خفه شده است مانند حیوان غرق شده در آب و یا خفه شده با طناب و یا پرت شده از بلندی و یا حیوان مسموم با گیاهان سمی و غیره و همین طور حیواناتی که در اثر ضربات شاخ حیوانات دیگر مرده اند که در تمام موارد مذکور به علت این که بدن حیوان سلامت طبیعی خود را قبل از مرگ از دست داده و قادر به نشان دادن عکس العمل های حیاتی بعد از مرگ نیست از نظر سلامتی قابل استفاده برای انسان نمی‌باشد.

۳- سرعت عمل در ذبح

یکی از دیگر شرایط ذبح شرعی عبارتست از سرعت عمل در ذبح، بدین معنی که اگر ذبح حیوان صحیح و مطابق با اصول و موازین شرعی صورت گیرد و مرگ حیوان سریعتر شود مانع زجر کشیدن و تألمات روحی طولانی دوران احتضار می گردد ( که بر عکس در ذبح عادی به علت نقص عمل یا وسایل کار عارض می شود) و طبق شرحی که قبلاً اشاره نمودیم در اثر تألمات روحی و عدم تعادل روانی حیوان، تغییراتی در ساختمان کالبد مادی او به وجود می آید که هر چند بسیار خفیف و نامحسوس است اما بی تأثیر از نظر سلامتی انسان نمی باشد و به همین منظور است که در ردیف اصول ذبح شرعی استفاده از کارد یا وسایل ذبح کند که دوران نزع ( احتضار) را طولانی و حیوان را بیشتر آزار می دهد در اسلام ممنوع و بالعکس توصیه به استفاده از وسایل تیز و بّرا گردیده است که هر چه سریعتر عمل ذبح را انجام داده و دوران نزع را کوتاهتر نمایند.

ذبح غیر شرعی

علاوه بر آن تأکید، از شرایط صحت ذبح شرعی، بریدن کامل و همزمان ۴ رگ در گردن است که در نتیجه بریدن کامل و سریع این رگ ها و فوران کامل خون و قطع عمل تنفس مرگ سریعتر عارض می گردد. از امتیازات دستگاه های کشتار دسته جمعی حیوانات مورد ذبح که امروزه در کشورهای غرب متداول است یکی نیز تیزی کاردهای دستگاه های خودکار برقی آنهاست که احساس درد را برای حیوان مورد ذبح به حداقل مراتب ممکنه تقلیل می دهد. به طوری که از مستحبات عمل ذبح همین نیز بودن وسیله ذبح و سرعت هر چه بیشتر انجام آن عمل، نامبرده شده است. همچنین یکی از امتیازات امکانات وسایل مجهز مذکور عبارتست از (شوک الکتریکی وارده قبل از ذبح) بدین معنی که حیوانات را به وسیله دستگاه، قبلاً با وارد کردن شوک الکتریکی خفیفی به حالت تخدیر عصبی در می آیند که این عمل هم احساس رعب و وحشت را در حیوان در آن شرایط محیط نامأنوس کشتارگاه از بین برده یا به حداقل می رساند و هم احساس درد را حین ذبح از بین می برد در نتیجه عمل ذبح با سرعت عمل بیشتر و با عکس العمل های روانی مضر کمتری ( که از رعب واحساس درد در حیوان به وجود آمده و اثرات متقابل در وضع جسمانی او می بخشد) انجام می پذیرد.

لازم به یادآوری است که گرچه در شرایط کنونی ذبح حیوانات با دستگاه های الکتریکی در غرب برای قطع ۴ رگ، در واقع به صورت گردن زدن کامل حیوان در عمل پیاده می شود ( که از نظر ذبح شرعی به قطع مغز حرام و به خصوص گردن زدن از ردیف مکروهات مؤکد است) اما معذالک در صورتی که استفاده از این وسایل در کشتارگاه های اسلامی معمول گردد امکان تنظیم این قبیل دستگاه های اتوماتیک از نظر محدود کردن عمل ذبح به ۴ رگ اصلی ( وعدم ادامه آن تا حدگردن زدن) وجود دارد. بدیهی است که لزوم مراعات حریم ذبح شرعی که محدود به ۴ رگ اصلی بوده و منع قطع مغز حرام، بنابر اصولی که اشاره خواهد شد آن است که در تمام مرگهای آنی به منشأ اختلالات فوری در مراکز مغزی ( مانند اصابت گلوله به مغز انسان یا حیوان و غیره) کلیه اعمال حیاتی بدن در آن واحد ازکار افتاده و ادامه بقیه اعمال حیاتی اعضاء و دستگاه ها ( ببه صورت عکس العملهای حیاتی که اهمیتشان را اشاره نمودیم) بعد از مرگ آنی ممکن نمی گردد به طوری که در این قبیل مرگهایی که به منشأ متلاشی شدن مغز و مراکز حیاتی بدن در مغز صورت می گیرند تمام عضلات و اعضاء بدن سفت و محکم می گردد. بمانند آنچه که در شکار حیوانات مشاهده می شود و چون بعلت قطع ادامه فعالیتهای حیاتی که تا مدتی بعد از مرگ به طور طبیعی در بدن وجود دارند.

جریان خون به خارج از بدن نیز دفعتاً متوقف شده و خون داخل اعضاء (که در ذبح شرعی شرط است خروج آن بعد از ذبح) به طور کامل از بدن دفع نشده و ممکن است مقادیری از آن به همان حال طبیعی در عروق خونی اعضاء قرار گیرند واز طرف دیگر قطع فوری مغز حرام در عمل گردن زدن چون ارتباط اعضاء و دستگاه های بدن را دفعتاً از مغز و مراکز مغزی قطع نموده و مانع امکان عکس العملهای اعضاء مختلف بدن به منشأ مغزی بعد از مرگ فوری می گردد در این مرحله یکی از شرایط مهم ذبح شرعی ( حرکت یا تکان تمام یا برخی از اعضاء بعد از ذبح) مراعات نشده و جریان طبیعی و انعکاسی خون از بدن به خارج بحد کافی صورت نمی گیرد از این روست که حریم ذبح شرعی تنها به قطع چهار رگ اصلی در گردن حیوان محدود شده تا بعد از مرگ حیوان در اثر فعالیتهای خود به خودی مراکز مغزی، برخی عکس العملها از طریق مغز حرام در بدن خود به خود صورت گرفته و شرایط ذبح شرعی مراعات گردد که در غیر این صورت هم تشخیص حیوان سالم و قابل استفاده برای تغذیه از حیوان بیمار و مسموم و یا کاملاً پیر مشکل و بلکه غیر ممکن می گردد، (بعلت انهدام عکس العمل ها و حرکات عضوی مربوطه بعد از ذبح) و هم تخلیه کامل خون از اعضاء و نسوج به خارج امکان پذیر نمی شود. البته شرایط ذبح شرعی از جهات مختلف مورد توجه بوده و دستورات متعدد آن هر کدام از جهاتی حائز کمال اهمیت اند و چنانکه در مقدمه نیز اشاره نمودیم توجیه یک یک آنها از نظر علمی بدین سهولت امکان پذیر نبوده و نه بعلت ظرافت نکات حساس آن می توان به شرح یک یک آنها پرداخت به خصوص که در اجرای دستورات شرعی نه درک علت و حکم امر شرط است و نه اجرای دستور شرعی منوط به شناخت آنهآ، بلکه در اصل هر اقدام شرعی مطلقاً تعبدی بوده و عدم شناخت فلسفه یک دستور نه مانع اجرای امر است و نه موجب بطلان یک عبادت.

ترجمه آیات مربوط به ذبح و آیات مربوط به غذای حلال و حرام

سوره بقره آیه (۱۷۱)

ای اهل ایمان روزی حلال و پاکیزه که ما نصیب شما کرده ایم بخورید و شکر خدا را بجای آرید و تنها سپاس او گوئید اگر شما خالص خدا را می پرستید

آیه(۱۷۲) و به تحقیق منحصرا خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و هر ذبیحه را که به اسم غیر خدا کشته باشند پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و از اندازه سَد رمَق نیز تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود که بقدر احتیاج صرف کند که محققا خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است

سوره مائده:

آیه(۱) ای اهل ایمان (هر عهد که با خدا و خلق بستید) البته به عهد خود وفا کنید و بدانید که بهائم بسته زبان (یعنی حیوانات علفخوار) برای شما حلال گردید جز آنچه بعدا برایتان تلاوت خواهد شد و جز آن صیدی که بر شما در حال احرام حلال نیست، همانا خدا به هر چه خواهد شد و (صلاح داند) حکم کند.

آیه (۲) برای شما مؤمنان گوشت مردار و خون و خوک و آن ذبیحه ای را که به نام غیر خدا کشتند همه حرام شد و نیز حرام است هر حیوانی که به خفه کردن یا به چوب زدن یا از بلندی افکندن یا به شاخ زدن به هم بمیرند و نیز نیم خورده درندگان جز آن را که قبلاً تزکیه کرده باشید حرام است و نیز آن را که برای بتان می کشید و آن را که به تیرها قسمت می کنید پس هر گاه کسی در ایام مجاعت و سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه چیزی از آنچه حرام شده مرتکب شود حق بر او سخت نگیرد که خدا بر خلق بسیار بخشنده و مهربانست.

آیه (۳)- ای پیغمبر از تو سؤال خواهند کرد که بر آنها چه چیز حلال گردیده بگو برای شما هر چه پاکیزه است حلال شده و صیدی که به سگان شکاری آموخته اند که با آنها آنچه خدا به شما یاد داده می آموزید پس از صیدی که برای شما نگاهدارند بخورید و تمام خدا را بر آن صید یاد کنید (هنگام صید بسم‌اله بگویید) و از خدا بترسید که خدا زود به حساب نیک و بد اعمال خلق می رسد.

سوره انعام

آیه (۱۱۸) چرا از آنچه نام خدا بر آن ذکر شده نمی خورند و بر خود حرام می کنند در صورتی که آنچه خدا بر شما حرام کرده مفصل بیان نمود که از آنها هم به هر چه ناچار شوید باز حلالست و بسیاری از مردم به هوای نفس خود از روی جهل و نادانی به گمراهی می روند.

آیه (۱۲۰) از آنچه نام خدا بر آن ذکر نشده مخورید که آن فسق و تبه کاریست و بدانید اهریمنان شیاطین و انس و جن سخت به دوستان و پیروان خود وسوسه کنند تا با شما به حول و منازعه برخیزند و اگر شما هم از آنان پیروی کنید مانند آنها مشرک خواهید شد.

آیه (۱۴۲)برای شما بندگان هشت جفت از چهار پایانیکه اکنون بیان می شود حلال است از جنس بره، هر دو صنف (نر و ماده) از جنس بز ( نر و ماده) برای مردم حلال است بگو آیا از این دو جنس نر یا ماده یا بچه ای که در شکم مادرهاست کدام یک ( به حکم خدا) حرام شده اگر راست می گویید شما به من مدرک قطعی ارائه دهید.

آیه (۱۴۳) و نیز از جنس شتر دو صنف نر و ماده و از جنس گاو هم نر و ماده هر دو حلال شده با آنها بگو آیا از این دو جنس نر یا ماده یا بچه ای که در شکم ماده هاست کدام حرام است یا شما شاهد هستید که خدا بر این حرمت توصیه نموده بر یاری کیست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بندد تا به جهل خود مردمان را گمراه کند البته خدا ستمکاران را هدایت  نخواهد کرد.

آیه (۱۱۴) بگو ای پیغمبر در احکامی که به من وحی شده من چیزی را که برای خورندگان طعام حرام باشد نمی یابم جز آن که میته حیوان مرده باشد یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا حیوانی که بدون ذکر نام خدا از روی فسق ذبح کنند و در همین  ها که حرام است نیز هرگاه کسی به خوردن آنها مضطر گردید و در صورتی که از روی ستم و از راه تعدی و تجاوز از فرمان خدا نباشد به قدر ضرورت صرف کند باز خواهد بخشید که همانا خدای تو بر خلق بسیار بخشنده و مهربان است.

آیه (۱۴۵) و بر جهودان هر حیوان ناخن دار ( مانند طیور) و از جنس گاو گوسفند نیز پیه را حرام کردیم مگر آنچه در پشت آنها است یا به بعض رودها یا با استخوانها آمیخته و آنها چون ستم کردند ما بدین حکم آنها را مجازات کردیم.

سوره اعراف

آیه (۳۱) بگو ای پیغمبر چه کسی زینت های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرد.

آیه (۱۱۳) پس شما مؤمنان از آنچه خدا روزی حلال و طیب شما قرار داده تناول کنید و شکر نعمتش به جای آرید اگر حقیقتاً خدا را می‌پرستید.

آیه (۱۱۴) خدا بر شما بندگان تنها مردار و خون و گوشت خوک و آن چه را به نام غیر خدا ذبح کنید حرام گردانید و باز از همین حرام ها نیز اگر کسی مضطر وناچار شود بی آن که قصد تجاوز و تعدی از حکم خدا نماید به قدر ضرورت تناول کند خدا البته غفور و مهربانست.

آیه (۱۱۵) و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام کرده و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید که آنان که بر خدای خود دروغ بستند هرگز روی رستگاری نخواهند دید.

آیه (۱۱۷) و ما همان چیزها که بر تو از پیش  شرح کردیم از مردار و خون و خنزیر و ذبیحه به نام غیر خدا بر یهودیان حرام کردیم و بر آنان ستم نکردیم لیکن آنها خود بر نفس خویش ستم کردند که حلال خدا را حرام کردند و این کفر است پس آنها راه کفر و عصیان پیش گرفتند.

سوره حج

آیه(۳۵) و نحر شتران فربه را از شعائر حج مقرر داشتیم که در آن قربانی شما را خیر و صلاح است پس هنگام ذبح آن تا بر پا ایستاده نام خدا را یاد کنید و چون پهلویش به زمین افتد و ذبح کامل شود از گوشت آن تناول و به فقیر و سائل هم اطعام کنید خدا این بهائم را مسخر و مطیع شما ساخته تا شکر نعمتهای خدا را به جا آرید.

منابع و مأخذ

۱-     قرآن

۲-     وسایل الشیعه

۳-     تحریر الوسیله

۴-     سفینه البحار

۵-     رساله های علمیه مراجع

۶-   کتاب آخرین پیغمبر و اولین دانشگاه نوشته سید رضا پاک نژاد