بررسی حلیت یاحرمت ذبایح اهل کتاب ازدیدگاه قرآن

محقق نسب

مقدمه

مقاله حاضر، به بررسی حلیت و حرمت ذبایح ( گوشت حیوانات حلال گوشتی که توسط اهل کتاب ذبح می شوند ) اهل کتاب ازدیدگاه قرآن و ارزیابی آیات شریفه قرآن ونحوه دلالت وتفسیرآن ها در این مورد پرداخته است.

هدف ازبررسی این موضوع یافتن پاسخ صحیح وروشن درباره حلیت یاحرمت ذبایح اهل کتاب است ؛ چراکه  فهم این موضوع شدیدا مورد ابتلا ومورد نیاز می باشد. امروزه, گستردگى پیوندها و بستگی ها و رد وبدل اطلاعات و آگاهی ها, بین جامعه ها و ملت ها, به گونه اى است که با گذشته وزمان تدوین فقه اسلامی قابل مقایسه نیست.

راه هاى رفت وآمد و بازرگانى, دیگر, ویژه (جاده ابریشم)  ویا فصول تابستان وزمستان ( رحلته الشتاء والصیف ) نیست و بازرگانان, تنها بازرگانان کوچنده در آن راه یا درآن فصل نیستند. روزانه صدها هواپیما و کشتى, قطار, اتوبوس واتومبیل جابه جایى میلیون ها بازرگان, استاد, دانشجو, بیمار, دیپلمات, گردشگر و… را با هر دین و مکتب و رنگ و قیافه اى, بین کشورهاى دنیا به عهده دارند.

ناگفته پیدا ست که از جامعه  مسلمانان جهان, شمار درخورى, در این مسافرت ها حضور دارند. چه بسا مسلمانانى که از دیار خود رخت کشیده, به خاطر کار و یا انگیزه هاى دیگر, در یکى از کشورهاى غیر اسلامى, سکنى گزیده و در همان جا ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده اند.

این مسافرت ها و سکنى گزیدن ها, خواه ناخواه, محتاج خوردوخوراک وبهره برداری از غذاهای جوامع غیر مسلمان است ونمی توان مهاجرت یا سکونتی را تصور نمود که بدون نیاز از فرآورده های غذایی محل سکونت، تحصیل ، کار ومسافرت روزگار گذراند و تاپایان عمر وگاهی تاپایان نسل ها دوام آورد وسجاده پاکی وعزلت آب کشد.

مضافا آن که, در تعریف از انسان, آن را موجودى اجتماعى نامیده اند و موجود اجتماعى, ناگزیر از حفظ پیوندها و بستگی ها و نگهداشت عرف و ادبیات اجتماعى زیستن است که به هیچ روى, اجراى این روند را در عالم انزوا و رهبانیت تعریف و مفهومى, پنداشته نیست.

بنابراین, گزیرى از پذیرش این دو راه نیست, یا باید ادبیات و اخلاق اجتماعى را پذیرفت و در هر جامعه اى برابر آن رفتار کرد و یا این که باید به انزواى روحی وجسمی تن در داد و در نتیجه, افول و شکست جامعه و نظامى را به انتظار نشست! مضافا آن که عزلت طلبان ورهبانیت گرایان را روانیست درجایی زندگی کنند که ازدیگاه آنان پسندیده نیست ویا شبانه روزی با محرمات شرعی دست وپنجه نرم کنند ویا از لحاظ روانی در شرا یط استکاک با دنیا پیرامون قرار داشته باشند.

ادیان الهى, بویژه اسلام, در فرایند عقل و منطق, همواره ناسازگار با انزواگرایى بوده و گسترش علم، دین، تمدن وتکامل را درآمد و شدهاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و در گفت و گوى تمدن ها وفرهنگ ها می شناسند. بدین جهات وارد بحث وبر رسی شده ایم.

این بر رسی تنها ازدیدگاه قرآن به انجام رسیده وبر رسی موضوع حلیت وحرمت ذبایح اهل کتاب ازدیدگاه ادله دیگر به فرصت آینده موکول شده است. اگرچه ادله قرآنی دراین مساله کافی است ونیازی به بررسی دلایل دیگر وجود ندارد. آیات قرآن به ترتیب نزول وبا رعایت قواعد اصولی وفقهی وتجزیه وتحلیل وتفسیرآن ها به وسیله یکدگر انجام شده واعلام نظر گردیده که معنا ومفهوم آیات قرآن ازاول بعثت تا پایان آن، در مورد حلیت وحرمت ذبایح اهل کتاب تغییر نکرده است.

بر رسی حلیت ویا حرمت ذبایح اهل کتاب

سوالی که لازم است پاسخ آن به دست آید:

آیا درذبح حیوانات، مسلمان بودن ذبح کننده شرط است واگر غیر مسلمان حیوانی را ذبح کند نمی توانیم از گوشت آن بخوریم؟

قبل از ورود به بحث چند اصل وقاعده را مورد توجه قرار می دهیم:

۱ – قاعده کلی فقهی: کل شی لک حلال حتی تعرف انه حرام بعینه. همه چیز حلال است؛ مگر درموردی که علم به حرمت داشته باشی.

۲ – قاعده فقهی طهارت: کل شی لک طاهر حتی تعلم انه قذر. همه چیز پاک است؛ مگراین که درباره چیزی علم به نجاستش داشته باشی.

۳ – آیات قرآن که اصل را بر حلیت اشیا گذاشته است:

الف: یا ایها النّاس کلوا مما فی الارض حلالاً طیبا؛ ای مردم از آنچه در زمین است بخورید که برای شما حلال و پاکیزه است.(بقره/۱۶۸)

ب: کلوا مما رزقکم الله حلالاً طیبا، هر آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید که حلال و طیب است. (مائده/۸۸)

ج: یا ایها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم؛ ای مؤمنان از طیباتی که به شما روزی داده‌ایم بخورید. (بقره/۱۷۰)

د: و یحلّ لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث؛ پیامبر برای پیروان خود طیبات را حلال می‌کند و برای ایشان خبائث یعنی اشیای ناپاک را حرام می‌سازد. (اعراف/۱۵۷)

ه:  هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُور ؛اوخدایی است که زمین رابرای شمانرم وهموارگردانید پس شمادرپستی وبلندی های آن حرکت کنیدوروزی او خورید.که بازگشت خلق بسوی اوست(ملک/۱۵)

و: وهوالذی سخرالبحرلتاکلوامنه لحماطریا؛اوخدایی است که دریارابرای شمامسخرکرد.تاازآن گوشت تازه بخورید.(نحل/۱۴)

ز: قُلْ لا أَجِدُ فی‏ ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیم.‏

بگو: در احکامى که به من وحى شده، غذاى حرامى را براى هیچ کس نمى‏یابم، مگرآن که مردار یا خون بدن حیوانى که بیرون ریخته شده باشد و یا گوشت خوک که همه این ها پلید است و یا ذبح غیر شرعى که نام غیر خدا بر آن برده باشند. آن هایى که مضطرّ مى‏شوند نه از روى تجاوز و بى بند و بارى مى‏توانند از این موارد استفاده کنند زیرا که پروردگار تو بخشنده و مهربان است  .(انعام/۱۴۵)

ازاصول وقواعد کلی فقه اسلامی وآیات شریفه قرآن چنین استنباط می شود که همه اشیا وخوردنی های روی زمین حلال وپاک هستند ونیز تمامی موجودات دریایی وحیوانات دریا حلال وپاکیزه می باشند. یعنی همه طبیعت وجهان خلقت پاک هستند. خداوند طبیعت را وجهان را وهستی را وزمین وآسمان را وهوا وفضارا ودشت ودریارا وهمه وهمه را پاک وپاکیزه آفریده است. بنا براین اگر چیزی ازاین قاعده عمومی واصل کلی استثنا شود محتاج دلیل است. هرگاه دلیل قاطع برای اثبات نجاست یک شی موجود نباشد، آن شی بر اصل حلیت وطهارت باقی است.

بحث اصلی دراین مقاله، این است که آیا ذبیحه اهل کتاب حلال است یا حرام؟ ناگفته پیدا ست که اصل اولیه درمورد گوشت ها، حلیت وطهارت است نه آن چنان که برخی از فقها فرموده اند که اصل در ذبیحه یا گوشت عدم تذکیه است؛ چراکه اولا، تذکیه که بریدن سر حیوان ورگ های چهار گانه باشد عملا محقق شده، ولی شک در این است که آیا تذکیه حیوان توسط غیر مسلمان باعث حرمت گوشت شده است یا خیر؟ وثانیا، در مساله ای که دلیل اجتهادی موجود باشد واز کتاب وسنت درباره اش دلیل اقامه شده باشد، نوبت به دلیل فقاهتی واصل نمی رسد. اینک، مساله ذبایح اهل کتاب را ازدیگاه قرآن مقدس بر رسی می کنم.

آیا مسلمان بودن در ذبح حیوانات شرط است؟

آیا اسلام در ذبح کننده شرط است وذبح کننده باید مسلمان باشد یا غیر مسلمانان هم می توانند ذبح حیوانات حلال گوشت را برعهده بگیرند وما هم ازآن گوشت ها بخوریم؟

هدف ازاین گفت وگو فهم بهتر احکام دینی در مورد گوشت ها است؛ چراکه این مساله مورد ابتلای ما وشما است وهر روز با این سوال مواجه هستیم که آیا می توانیم از بازار غیراسلمانان، ازسوپرمارکت های اهل کتاب گوشت بخریم یا ناگزیریم که به مغازه های عرب ها وپاکستانی ها و… که شعار پاک بودن می دهند مراجعه کنیم وگوشت های مصرفی خودرا از مسلمانان بخریم؟ آز آنجا که این بحث دامنه گسترده دارد، لذا سخن را به یک بخش از مباحث آن اختصاص می دهیم وآن شرط اسلام از دیدگاه قرآن است؛ واما بخش های دیگر بحث را که ازدیدگاه روایات واجماع وعقل باشد به وقت دیگر موکول می کنیم.

براى این که روشن شود آیا در آیات قرآن مجید یادى از لزوم مسلمان بودن ذبح کننده به میان آمده است یا نه, باید آیاتى را که در مورد گوشت هاى حرام و حلال بحث کرده اند مورد گفت وگو قراردهیم و مقدار دلالت آن ها را بررسى کنیم. آیات  مورد نظر بعضی در مکه وقبل از هجرت نازل شده اند وبعضی دیگر در مدینه وبعد ازهجرت فرود آمده اند. ازآنجا که گاهی ترتیب نزول وتا ریخ نزول، اثر منطقی وشرعی دارد می بایست آن هارا به ترتیب تاریخ نزول مورد بحث قرار دهیم. بنا به مراتب، آیات مربوط به گوشت ها در چها ر سوره به شرح زیر آمده اند:

* سوره نحل که در مکه مکرمه نازل شده است.

* سوره انعام که در مکه نازل شده و از لحاظ زمانى پس از سوره نحل نازل شده است.

* سوره بقره که در مدینه و در آغاز هجرت نازل شده است.

* سوره مائده که در مدینه و در اواخر عمر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است.

بررسى آیات سوره هاى مکى

فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ۱۱۴  سوره نحل.

إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ  ۱۱۵ سوره نحل.

از آنچه خدا روزیتان کرده است, حلال و پاکیزه, بخورید و شکر نعمت خدا را به جاى آورید, اگر او را مى پرستید .خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده اید بر شما تحریم کرده است, اما کسانى که ناگزیر شوند …

این آیات, حرام ها را در چهار چیز محصور کرده است( میته، خون، گوشت خوک وگوشت حیوانی که برای غیر خدا ذبح شده باشد) و فرموده اند غیرازاین ها چیزى حرام نیست. آیه مى گوید از آنچه نام غیر خدا بر آن برده شده است, نخورید; امّا ذبح کننده مسلمان باشد یا کافر, بحثى نکرده همان گونه که درباره واجب بودن بردن نام خدا ویا واجب نبودن آن هم بحثى نکرده است.

فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیاتِهِ مُؤْمِنینَ (۱۱۸ )

وَ ما لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْه … ۱۱۹  انعام.

و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده است, بخورید, اگر به آیات او ایمان دارید. چرا از چیزهایى نمى خورید که اسم خدا بر آن ها برده شده است در حالى که[خداوند] آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است, مگر این که ناچار باشید….  وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْق…۱۲۱ سوره انعام.  و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید و این کار گناه است …

نکته ها:

۱.  حیوانى که هنگام ذبح آن نام خدا برده شد, حلال است و جاى هیچ گونه وسوسه اى ندارد.

۲.  آیات دلالتى ندارند که ذبح کنند باید مسلمان باشد, بلکه برعکس, از مجهول آوردن (ذُکِرَ) در دو مورد و همچنین مجهول آوردن (لم یُذْکَر) معلوم مى شود که در اصل عنایتى به فاعل نیست و مهم نیست که ذبح کننده چه شخصى باشد, بلکه مهم برده شدن نام خداست.

نتیجه:

از این آیه ها برداشت شد که لازم نیست ذابح مسلمان باشد و از این جهت دلیلى بر حرام بودن ذبایح اهل کتاب و سایر کفاروجود ندارد. امّا واجب بودن یاد خدا شرط دیگرى است و اعتقاد به واجب بودن یاد خدا در اصل ربطى به شرایط ذبح ندارد, بلکه هنگام احراز شرط یاد نام خدا به کار مى آید. که درجای خود بحث خواهد شد. مع ذلک، اکثریت علمای اهل سنت وجمعی از علمای شیعه که ذبیحه اهل کتاب را حلال می دانند بردن نام خدارا درذبیحه آنان شرط نمی دانند.

۳.  از این آیات ( آیات سوره انعام ) برداشت دیگرى نیز احتمال دارد و آن این که این آیات دلالتى بر واجب بودن یاد خدا ندارند؛ زیرا:

یکم-  آیه اول تشویق به خوردن گوشتى مى کند که نام خدا بر آن برده شده است و دلالت دارد که این نوع از ذبیحه حلال است و دلالتى بر حرام بودن سایر اقسام ندارد و به اصطلاح حلال بودن مقیّد, نفى حلال بودن مطلق را نمى کند. آیه دوم هم از این لحاظ مثل آیه اول است.

دوم –  جمله (وقد فصّل لکم ما حرم علیکم) دلالت دارد که حرام ها پیش از این, بیان شده اند,در حالى که غیرازآیات سوره نحل آیات دیگرى که حرام ها را پیش ازاین بیان کرده باشند وجود ندارد وآیات سوره نحل هم ذکرى از یاد نام خدا به میان نیاورده اند و تنها ذبح شده به نام غیر خدا را حرام دانست اند.

۳ – آیه سوم یعنى (ولا تاکلوا مما لم یذکر اسم اللّه علیه و انه لفسق) افزون بر این که پیش از آیه دوم نازل نشده , دلالت واضحى هم بر حرام بودن آنچه نام خدا بر آن برده نشده است, ندارد؛ زیرا:

الف –  اگر جمله(و انه لفسق) عطف باشد آن گاه دلالت آیه, بر حرام بودن ذبح بدون نام خدا, تمام است, ولى احتمال دارد که (وانه لفسق) جمله حالّیهّ باشد, دراین صورت معنای آیت این مى شود: از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است در حالى که آن چیز فسق هم باشد آن را نخورید.

ب – جمله: (وانه فسق)، خبری و جمله (و لاتاکلوا مما لم یذکر اسم اللّه علیه) انشایى است و عطف خبر بر انشا نزد علماى بیان ممنوع است. بنا بر این, جمله (و انه لفسق) حال واقع مى شود و مى گوید هر چه که نام خدا بر آن برده نشده در حالى که فسق است خورده نشود, ولى اگر برده نشدن نام خدا, جهت دیگرى داشته باشد, دلیلى بر حرام بودن ذبیحه یافت نمى شود.

اینک باید دید که واژه فسق چه معنا دارد؟ این مطلب را ازخود قرآن کمک می گیریم. واژه (فسق) را  آیات دیگر قرآن معنى مى کند آنگاه که مى فرماید:

قُلْ لا أَجِدُ فی‏ ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرّغَیْرَباغٍ وَلاعادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۱۴۵) انعام

بگو در آنچه بر من وحى شده, چیزى که خوردن آن حرام باشد, نمى یابم, جز اینکه مردار, یا خون ریخته, یا گوشت خوک, که پلید است, یا حیوانى که در کشتن آن نافرمانى کنند و جز با گفتن نام خدا ذبحش کنند.

در این آیه محرماتى را یاد مى کند که درسوره نحل هم همین ها را یاد کرده بود. فقط بعضى از آن ها را توضیح مى دهد. مثلا خون را توضیح داده که خون بیرون ریخته شده حرام است و گوشت خوک را توضیح داده که پلید است سپس حرام بودن فسق را بیان کرده و آن گاه فسق را به نحو عطف بیان توضیح داده است:  فسق آن چیزى است که با نام غیر خدا ذبح شود.

واژه فسق، سه بار درقرآن ذکر شده که هرسه مورد درخصوص ذبایح است.

بار اول، درآیت ۱۲۱ سوره انعام 🙁 وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْق).

بار دوم، در آیت ۱۴۵ همان سوره: (قُلْ لا أَجِدُ فی‏ ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرّغَیْرَباغٍ وَلاعادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ).

بار سوم، درآیت ۳ سوره مایده: (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْق…)

این واژه درهرسه مورد درباره گوشت های حرام آمده که درهرسه مورد به معنای ذکر نام غیر خدا می باشد. البته مشتقات این واژه مانند: فاسقون، یفسقون، فسوق و… زیاد به کار رفته؛ ولی واژه فسق تنها در مورد گوشت آمده است.

در نتیجه از این آیه معناى فسق در خوردنی ها را مى فهمیم و همین معنى را در جمله (و انه لفسق) قرار مى دهیم, نتیجه این مى شود: از آن گوشت هایى که هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده ؛ بلکه نام غیر خدا برده شده  است نخورید. یعنى آنچه سبب حرام بودن مى شود ترک ذکر خدا و گفتن اسم غیر خداست. پس علت حرمت مرکب است از برده نشدن نام خدا وبرده شدن نام غیر خدا.

علمای اصول می گویند: المرکب ینتفی بانتفاء احد اجزایه. مرکب با نبودن یکی از ترکیباتش منتفی میشود. پس شرط حرمت که مرکب بود موجود نیست. دراین صورت؛ اذافات الشرط، فات المشروط. وقتی که شرط نبود مشروط هم نیست. یعنی حرمتی وجود ندارد.

در نتیجه این آیات با آیات سوره نحل هماهنگ مى شوند.

۴ – یاد نام خدا در سوره هاى بقره و مائده که هر دو پس از سوره انعام نازل شده اند, به میان نمى آید و فقط همان حیوان ذبح شده به نام غیر خدا را حرام مى دانند که برابر با سوره نحل است.

بررسى آیات سوره هاى مدنى

سوره بقره از سوره هایى است که در مدینه و در آغاز هجرت پیامبر اکرم(ص) نازل شد. آیاتى از آن سوره که مربوط به گوشت هاى حلال وحرام است عبارتند از:

إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۱۷۳) بقره.

این آیت, با آیات سوره نحل مشابهت کامل داردومیتواند تکراری باشد وهیچ نکته اضافى که ما را ملزم به ذکر آن کند وجود ندارد و از این روى از ترجمه و توضیح آن خوددارى مى شود.

ازبررسی آیات سوره ی نحل وسوره بقره معلوم شد که:

اولاً,اسلام یا مسلمان بودن در ذبح کننده شرط نیست.

ثانیاً, آنچه با نام غیر خدا مانند بت یا شخص، ذبح شود مسلماً حرام است.

ثالثاً, آنچه نام خدا بر آن برده نشود حرام بودن آن مسلم و نص نیست؛ لذا می تواند تحت عمومات واطلاقات باقی باشد وعمومات اقتضای حلیت دارند. مانند کل شی لک حلال. یا کلوا مما فی الارض حلالا طیباو….

رابعا، هرگاه حیوانی با ذکر نام خدا ذبح شود حلال است بلا اشکال. فرقی ندارد که ذبح کننده مسلمان باشد یا کتابی.

بر رسی آیات سوره مایده

درآیات سوم وپنجم سوره مایده  درباره گوشت های حلال وحرام چنین می خوانیم:

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۳) مایده

الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ… (۵) مایده

اى کسانى که ایمان آورده اید به پیمان ها و قراردادها وفا کنید, چهار پایان براى شما حلال شده اند, مگر آنچه بر شما خوانده مى شود.… گوشت مردار, خون, گوشت خوک, حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند, حیوانات خفه شده و به زجر کشته شده, آن ها که بر اثر پرت شدن از بلندى بمیرند, آن ها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند, باقیمانده صید حیوان درنده, مگر آنکه (به موقع به آن حیوان برسید ) وآن را سر ببرید و حیواناتى که روى بت ها یا در برابر آن ها ذبح شوند بر شما حرام است و نیز قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوب هاى تیر مخصوص بخت آزمایى, تمام این اعمال فسق و گناه است. امروز کافران از (زوال) آیین شما مأیوس شدند, بنا بر این از آنان نترسید و از من بترسید …. امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شد و(همچنین)غذاى اهل کتاب براى شما حلال و غذاى شما براى آنان حلال است…

ازبررسی آیات سوره مایده چنین استنباط می شود که آیات سوره مائده بر حرام هاى قبلى چیزى نیفزوده ( یعنی همان حرام های چهار گانه: میته، خون، گوشت خوک وذبح شده با نام غیر خدا رابیان کرده), بلکه ممکن است از آیه(الیوم احل لکم الطیبات …) استفاده کنیم که حتى مقدارى از حرام هاى پیشین را هم این آیه حلال کرده است.

توضیح: آیات سوره مائده همان حرام هاى پیشین را آورده , ولى در این جا براى بعضى از آن ها مصداق هایى نیز ذکر کرده وآن هارا تفصیل داده است. مثلا براى مردار, مصداق هاى خفه شده, به زجر کشته شده, پرت شده از بلندى, باشاخ حیوان دیگر مرده و دریده شده به واسطه حیوانات درنده را ذکر کرده است و همچنین براى حیوان ذبح شده به نام غیر خدا مصادیقى از قبیل, ذبح روى بت یا در برابر بت و تقسیم شده به وسیله تیرهاى بخت آزمایى را ذکر کرده است. ولى از مصادیق آن, حیوانِ ذبح شده بدون یاد نام خدا, یا حیوان ذبح شده به وسیله غیر مسلمان را نام نبرده است و اگر این نوع ذبیحه ها حرام بود لازم بود که ذکر شود, چون هم آیه قرآن در مقام بیان مصادیق بوده و هم ذبح به واسطه غیر مسلمان شیوع داشته است, چون زمان نزول آیات سوره مائده , اواخر عمر پیامبر اکرم(ص)بوده است و مسلم ذبح هاى بدون یاد نام خدا, یا ذبح هاى غیر مسلمانان, کمتر از ذبح هاى مقابل بت ها و تقسیم شده هاى به واسطه تیرهاى قمار نبوده است. پس این ترک ذکر از مولاى حکیمِ در مقام بیان, درامورى که شیوع داشته است,جواز آن ها را مى رساند.

اشکال:

براساس روایات شیعه, طعام در آیه مورد بحث به معناى گندم, عدس و سایر حبوبات است و بنا بر این (و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم) حبوبات را حلال مى کند و ربطى به حلال بودن ذبایح آنان ندارد.

جواب:

حبوبات , پیش از نزول این آیه نیز, حلال بودند و شأن نزول ها و احادیثى که ذیل آیات سوره هل اتى وارد شده , بهترین گواه این مطلب هستند و بسیار روشن است که سوره هل اتى , پیش از مائده نازل شده است, پس آیه(الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتواالکتاب حل لکم) حتماًچیز جدیدى را, که پیش از این حلال نبوده, حلال مى کند و آن یا منحصر در ذبایح آن هاست چنان که اکثر علمای اهل سنت می گویند و یا بالأخره شامل ذبایح آنان نیزمى شود؛ ولی از قرینه آیات قبل و بعد این سوره که سخن از گوشت است و به قرینه آیه (احل لکم صید البحر و طعامه حل لکم) که مراد از(طعامه) گوشت هاى دریاست معلوم مى شود که ذبایح آنان حلال هستند, آن وقت باید روایاتى که طعام را در این آیه به حبوبات تفسیر مى کردند کنار گذاشت.

مویدات بحث

آنچه را که از تفسیر آیات قرآن درباره گوشت ها ی حلال وحرام آوردیم ونتیجه گرفتیم که بر اساس آیات شریفه قرآن، ذبیحه اهل کتاب حلال است؛ با نکات ذیل تایید می کنیم:

۱ – رسول گرامی اسلام در خیبر، از گوشت ذبیحه یهودی که به صورت کباب توسط زینب دختر حارث یهودی به آن حضرت تقدیم شد خورد ومسموم گردید. این مطلب درتاریخ شیعه وسنی ذکر شده وشیعه وسنی قبول دارند که پیامبرازگوشت ذبیحه یهود در خیبر خورده است.

۲ – اگر روایات شیعه با مفاد قرآن به نحوی که ذکر شد تعارض داشته باشند، مفاد آیات قرآن مقدم است وروایات متعارض با قرآن به دیوار کوبیده می شوند.

۳ – اگر بنا بر فهم برخی ازعلما، بین آیات مذکور درسوره های نحل وآل عمران مخصوصا آیت ۱۲۱ سوره آل عمران با آیت ۵ سوره مایده تعارضی باشد، آیت ۵ سوره مایده مقدم است؛ چراکه آخرین آیات نازل شده درباره گوشت ها هستند واز لحاظ تاریخ نزول، بعد ازآیات سوره های نحل وآل عمران فرود آمده است.

۴ – تمامی پیروان قرآن، اعم از شیعه وسنی ازآیات مبارکه قرآن حرمت ذبایح اهل کتاب را استفاده نکرده اند جز شیعیان دوازده امامی واین تفرد به قول سید مرتضی، دلیل بر درستی اندیشه علمای شیعه اثنی عشری  دراین مساله نتوان بود.

۵ – بسیاری از مفسران شیعه اثنی عشری نیز، برداشت حلیت از آیات قرآن نموده اند وبسیاری از اصحاب رسول خدا وازیاران اهل بیت عقیده بر حلیت داشتندو مانند ابن عباس، ابن ابی داود وعباده بن صامت و…

به عنوان نمونه نگاه کنید به فرمایش آقای طبا طبایی در المیزان:« پیوند جمله (احل لکم الطیبات) به جمله (و طعام الذین اوتوا الکتاب) گویا از باب منضم کردن چیزى قطعى به چیز مشکوک است, تا تردّد و اضطراب شنونده را برطرف ساخته, اطمینانى در جانش پدید آورد, براى رفع شک وتردید جریان حلال بودن (طیبات) به طور کلى را هم بدان ضمیمه ساخت تا بفهمند که غذاى آنان هم از نوع سایر (طیبات) حلال است و به این وسیله ناراحتى و تردیدشان برطرف گشته, دل هایشان آرامش یابد…»

۶ – گروهی از علمای شیعه نیز فتوا به حلیت داده اند که از جمله آنان می توان از: این ابی عقیل متوفای ۲۶۰ هجری، ابن جنید اسکافی متوفای ۳۸۱ هجری، شیخ صدوق متوفای ۳۸۱ هجری، فیض کاشانی متوفای ۱۰۹۰ هجری، محقق خونساری متوفای ۱۰۹۹ هجری، امام موسی صدر که دراوایل انقلاب ایران درلیبی مفقود گردید، آیت الله سید جواد غروی وبسیاری از محققان وپژوهشگران معاصر شیعه اثنی عشری نام برد وگفت که آنان قایل به حلیت ذبیحه اهل کتاب بوده وهستند.

۷ – تمامی مذاهب اهل سنت قایل به حلیت هستند چنان که ابن قدامه حنبلی گفته است: تمام اهل علم اتفاق دارند که ذبیحه اهل کتاب حلال است. اینک شرح عقاید شان دراین مساله چنین است:

مالکیان: عقیده دارند که اگر به نام غیر خدا ذبح نشده باشد حلال است. عینا همان معنای آیات شریفه که فرمود( مااهل لغیر الله). آنان اضافه می کنند که تسمیه دراهل کتاب شرط نیست.

حنفیان: می گویند که ذبیحه اهل کتاب حلال است درصورتی که برای غیر خدا کشته نشده باشد.

شافعیان: ذبیحه اهل کتاب حلال است چه نام خدارا ببرند یا نبرند.

حنبلیان: ذبیحه اهل کتاب زمانی حلال است که نام خدارا ببرند ونام غیر خدارا نبرند.

۸ – برخی به بهانه روایات، ذبیحه اهل کتاب را حرام می دانند درحالی که:

الف – روایات اختلاف دارند؛ گروهی از روایات دلالت بر حلیت مطلق دارند وگروهی دیگر به طور ضمنی حلال بودن را می رسانند وگروه سوم می گویند که اگر نام خدارا ببرند ویا ندانیم که برده یانه حلال است وگروه چهارم، ذبیحه اهل کتاب را حرام می دانند.

ب – روایاتی که ذبیحه اهل کتاب را حلال می دانند دارای مزایای زیر هستند:

۱ – به شرط یاد نام خدا با قرآن موافق اند؛

۲ – با عمل پیامبر در خیبر که از گوشت ذبیحه یهودی خورد، موافق اند؛

۳ – تعداد شان بیشتر است؛

۴ – با روح کلی دین که دین سهله سمحه است توافق دارند؛

۵ – از لحاظ دلالت روشن تر هستند.

۶ – هیچ روایتی از رسول خدا یا علی مرتضی ویا پنج تن آل عبا درباره تحریم ذبایح اهل کتاب نقل نشده است ؛ بلکه تمامی روایات نقل شده از امامان متاخر هستند واین مطلب می تواند درصحت روایات تحریم تردید ایجاد کند وبخصوص با توجه به این که روایات موجود در کتب شیعه توسط آقای کلینی ایرانی متوفای ۳۲۸ هجری قمری، از مناطق بلخ وبخارا وسمرقند جمع آوری شده است آنهم بعد از یکصدو هشتاد ویک سال پس از امام صادق (ع). چگونه ممکن است بعد از این همه  مدت، احادیث نا نوشته دربلخ وبخارا به صورت صحیح ودقیق موجود بوده باشند وآقای کلینی آن هارا گرد آوری کرده باشند!

۷ –  روایات تحلیل با شعار زندگی مسالمت آمیز وتساوی حقوقی شهر وندی وحضور مسلمانان در کشور های غیر اسلامی سازگارترهستند.

نتیجه

از مجموع آنچه که توضیح داده شد، به نظر می رسد که ذبایح اهل کتاب حلال است ومی توان از گوشت حیوانات حلال گوشتی که توسط اهل کتاب ذبح می شوند خورد. بنا براین خرید گوشت از سوپر مارکت ها ومغازه های غیر مسلمان ونیز غذا خوردن در رستوران های آنان ونیز خوردن غذاهای که در قطار یا طیاره ویا هتل ها می دهند بلا اشکال است. (هذا الفتوا مستفاد من القرآن)

منابع ومآخذ

۱ – انترنت: بیشترین قسمت این مقاله را از طریق انترنت جست وجو کرده ام ؛ ولی برای تصحیح عبارات ودریافت دیدگاه صاحبان اندیشه به متون اصلی مراجعه کرده ام ودر هر مورد مفاد کلامشان را با بیان خود به نگارش آورده ام. بدین لحاظ گاهی تلخیص وگاهی تفصیل را اعمال کرده ام.

۲ – قرآن مقدس: که معمولا آدرس هرآیت در جای خود ودر متن مقاله مذکور شده است.

۳ – از تفسیر المزان، تالیف علامه طبا طبایی  جلد پنجم استفاده کرده ام وبه تفاسیر در النثور والفرقان نیز مراجعه کرده ام. بیشتر مراجعات از طریق کتابخانه های دیجیتالی بوده است نظیر کتابخانه اهل بیت.

۴ – تفسیر مجمع البیان جلد چهارم نیز جهت فهم مطلب مورد مطالعه قرار گرفته است.

۵ – الفقه علی المذاهب الاربعه : جزیری ، عبدالرحمن ، ۱۸۸۲ – ۱۹۴۱.ازاین کتاب برای بررسی فتواهای اهل سنت            بهره برده ام. این کتاب توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، به صورت الکترونیکی انتشار یافته است.