امیرعلی حسنلو

مقدمه:

تمایز انسان با دیگر موجودات خرد و اندیشه و روح بلند اوست، غالب این برتری انسان جسم اوست، جسم انسانی مثل روح او هنوز کاملاً برای خود انسان با همه پیشرفت های علمی ناشناخته است هر یک از دستگاه های موجود در بدن انسان، مثل دستگاه گوارش و قلب و مغز و اعصاب او هزاران کار سخت را در مدت معین و منظم انجام می دهند، پیچیدگی دستگاه های جسمی انسان همچون روح او نیاز به شناخت عمیق و معرفت دقیق دارد.

متخصصین و اهل فن گفته اند، کار معده که عبارت است از دریافت و هضم غذا و تبدیل آن به خون یا موادی که خون از آن ساخته می شود، در حالی که معده به ظاهر کیسه ای کوچک در بدن انسان است؛ در اروپا برای آزمایش و شناخت کار معده، کارخانه ای درست کردند که نیاز به استخدام چندین کارگر داشته فضای بسیار بزرگی را اشغال نمود. درست کردن خون مصنوعی و ساختن دستگاهی مثل مغز انسان با ویژگی های منحصر، از علم انسان خارج است، به همین روی در روایات شریفه آمده است که معرفت خداوند و شناخت او را از معرفت نفس که عبارت است از روح و جسم انسانی آغاز کنید.[۱]

بنابراین آشنایی و شناخت چنین موجود پیچیده در زمین که خداوند با شرایطی خاص او را خلیفه خود در زمین نامیده[۲] ما را به تأمل در ذات و نفس خود وادار می نماید، اکنون جای این سئوال است جسم انسان به قدری عزیز است که روحی با آن عظمت را که خداوند می فرماید: «… من از روح خودم در او دمیدم…»[۳] آن را باید حمل کنید و در ترقی و تعالی آن تلاش کند، ترقی و کمال روح انسان کاملاً تحت تأثیر جسم پیچیده اوست که از دستگاه های مختلف تشکیل شده و این جسم برای بقا و پایداری و ادامه رشد و شایستگی تعالی بخشیدن به روح، نیاز به تغذیه و خوراک دارد. آیا برای مسئولیت ها و تکامل و رسیدن به مقام خلیفه اللهی می توان از هر خوراکی تغذیه کرد و هر خوراکی را در انبان انسان ریخت یا خیر؟ قرآن در این باره به انسان امر می کند: «فلینظر الانسان الی طعامه…»[۴]

منظور از طعام در این آیه شریفه بر اساس ظاهر قرآن و اهمیت خوراک در تعالی معنوی همان طعام ظاهری و تغذیه روزانه است که خداوند بر انسان واجب می کند که در طعام و خوراکی که انتخاب می کند در آن تأمل نماید، تأمل به آن جهت است که اولاً قرآن به تغذیه و خوراک اهمیت می دهد، ثانیاً آن چه در قرآن درباره خوراکی های حلال و مشروع آمده و دستورات شرعی آنها را رعایت کند، یعنی هرگز از گوشتی که نام خدا در ذبح آن گفته نشده نخورد.[۵] و هرگز به مردار و گوشت حیوانات حرام گوشت نزدیک نشود؟

فلسفه و حکمت نهی خداوند و معصومین از خوردن این خوراکی ها که در آیات قرآن آمده و برای خوراک حلال خصوصاً گوشت شرایط خاص و آداب خاص گفته شد این است که جسم انسان به عنوان مرکبی برای تعالی روح نیاز به نیرویی دارد و آن نیرو باید با شرایط خاص و ویژه به دست آمده باشد.

از این رو می توان به این نتیجه رسید که خوراک حلال و حرام و دو قسمت شدن خوراک و جدا شدن هر یک دارای فلسفه و علت است، و هر یک دارای تأثیرات وضعی در جسم انسان هستند و روح انسان نیز تحت تأثیر جسم اوست. چنان که انسان، به خاطر خوردن غذای مسموم از نظر جسمی در رنج و عذاب است و این رنج و عذاب در روح او نیز تأثیر دارد و آن را آزار و رنج می دهد.

با این مبنا می توان به این نتیجه رسید که مصرف غذای حلال و حرام هر یک آثار جداگانه ای دارند و شئون مختلف حیات فردی. روحی، اجتماعی و اقتصادی انسان را تحت تأثیر شدید قرار دهند. و این تأثیر در این مقاله از دیدگاه اسلامی مورد تحلیل و توجه قرار می گیرد.

گوشت به عنوان یکی از اساسی ترین خوراک انسان محسوب می شود و انسان از آن رو که موجودی چند بعدی است هم گوشت خوار است و هم گیاه خوار، و این ویژگی در دیگر حیوانات جمع نیست و حیوانات یا گوشت خوارند و یا تنها گیاه خوار به ندرت در بین حیوانات اهلی یا همه حیوانات چنین اوصافی جمع است، مگر مواردی که در اینجا جای بحث آن نیست.

بنابراین مهمترین غذایی که در بنیه انسان و تولید خون در بدن او مؤثر است گوشت می باشد، لذا در بسیاری از آیات قرآن مساله حلال بودن گوشت مورد تأکید فراوان قرار گرفته و شرایط حلال شدن گوشت هر یک از حیوانات به زیبایی مطرح گردیده. مانند گوشت ماهی که با بیرون آوردن از آب حلال می شود، گوشت حیوانات به چندین طرح که متعارف ترین آن ذبح است و انواع گوشت هایی که در آیات قرآن مورد توجه است گوشت حیوانات اهلی و قابل شکار اعم از پرندگان و غیر پرندگان.

آثار خوردن گوشت حلال

هر خوراکی که انسان مصرف می کند دارای دو اثر در جسم و روح اوست.

  1. اثر مقطعی: اثر ظاهری و مقطعی خوردن گوشت، نیرو گرفتن و رشد جسمی و تحرک و کار و تلاش و استمرار حیات مادی که قبل از همه آثار ظاهر می شود، و انسان با خوردن گوشت که از اساسی ترین خوراکی هاست از نظر جسمی رشد و قدرت بدنی خواهد داشت.

  1. اثر وضعی: اثر وضعی خوراکی ها و افعال انسان جبری است، بر خلاف آثار ظاهری مثل راه رفتن و کار کردن، مثلاً چاق شدن اثر وضعی است که اگر انسان گوشت بخورد چاق می شود و اگر تحرک نداشته باشد چربی و عوره خونش تصاعد می کند، این اثر در خون انسان و سلول های او نیز به همان نحو که در رشد جسمی تأثیر داشت در روح او نیز که تحت تأثیر رشد سلول هاست تأثیر دارد.

ژن های انسان که عامل وراثت هستند ویژگی های انسان را به نسل بعد منتقل می کنند تحت تأثیر تغذیه خصوصاُ تغذیه گوشت رشد کرده و استمرار حیات دارند. اثر وضعی خوراک در درازمدت به وجود آوردن نطفه و نسل انسان است، و نوزادی که حاصل تغذیه از گوشت و سایر خوراکی های حلال است از آثار وضعی خوراک می باشد که هیچ گریزی از آن نیست. بنابراین فوائد تغذیه از گوشت حلال را می توان به این صورت جمع بندی کرد:

  1. بهداشت نسل: با حلال خوردن نسل انسان دارای سلامتی روحی خواهد بود و نسلی که از حلال به وجود آید، هرگز ذاتاً تمایل به هنجارهای غیر شرعی نخواهد داشت چنان که پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «کسب الحرام یبین فی الذریه…»[۶]به همان نحو که کسب حلال در نسل انسان نتیجه می دهد، درآمد حرام نیز در نسل انسان به بار می نشیند. بنابراین با پرهیز از خوردن لقمه حرام انسان به آتیه و بهداشت نسل خود باید توجه کند.

  1. بهداشت روح: تغذیه از گوشت حلال روح انسان را از پلیدی ها و امراض روحی باز می دارد، چنان که گفته شد روح تأثیر پذیر از جسم است، تأثیر متقابل جسم و روح به این معناست که خوراک در این تعامل تأثیر به سزایی دارد.

وقتی انسان از حلال تغذیه کرد، روح او به سوی خوبی ها و رشد معنوی در حرکت است. چنان که در روایات آمده: خوردن گوشت در بدن گوشت می رویاند و جسم را فربه می کند. گوشت با چربی زیاد،[۷] دردی در بدن انسان می آفریند و او را گرفتار مرض می کند.

وقتی جسم انسان گرفتار چربی شد کسل می شود و روح او نیز تحت تأثیر جسم اوست. چنان که در برخی از روایات آمده با شکم پر برای عبادت برنخیزید و در خوردن غذا افراط نکنید.

بر اساس اصول بهداشتی، افراط در خوردن و پر کردن شکم عامل بروز بسیاری از بیماری های جسمی مثل دیابت و رو به هاضمه، و انواع دردهای مفصلی و فشار خون و… از اینروی رویکرد سیره اهلبیت در رعایت حد اعتدال در خوردن بوده و آن را اکید در روایات مختلف به ما گوشزد نموده اند.

از امام صادق(ع) نقل شده: وقتی مردی از ثروتش در راه طاعت و بندگی خدا خرج می کند، مطمئن باش که مال حلال در آن تأثیر گذاشته و بر عکس اگر کسی توفیق نیافت از مالش در راه خیر مصرف کند، و در راه گناه و معصیت هزینه می کند، مطمئن باشید مال حرام به او رسیده.[۸] اگر انسان از حلال تغذیه کند، و ثروتش که منبع تغذیه اوست، به راه رضای حق قدم بر می دارد، و روح او در سلامتی و بهداشت قرار دارد.

وقتی کسی از امام سئوال کردند، مردی ثروتمند هست و برای ما معلوم نیست که مال او حرام است یا حلال چگونه با او برخورد کنیم و او را بشناسیم، فرمود در کار و رفتار او تأمل کنید اگر خوراک حلال خورده و ثروت حلال جمع کرده، در همان راه هزینه خواهد کرد.[۹]

بر اساس تمام روایات مربوط، وقتی انسان گوشت و هر خوراک حرامی میل می کند و پس از هضم آن در معده و جذب در شریان خون و تأثیر در بدن که از لقمه حرام تشکیل شده، روح انسان تیرگی و جرم گناه به خود می گیرد، با روند رو به رشد این وضع روح تاریک و تبدیل به نقطه سیاه می شود و این نقطه سیاه مانع و حجاب حرکت انسان به سوی تکامل و معنویات و تعالی است، چنان که در تأیید این اصل روایتی وجود دارد که می فرماید خوراک حرام انسان را از عبادت باز می دارد، و خوردن لقمه شبه ناک یا حرام از قبولی عبادت و از اجابت دعای انسان در پیشگاه خداوند باز می دارد. «عبادت کردن با حرام خواری به بنایی می ماند که روی ماسه ها بنا شده باشد[۱۰] و دعا با خوراک حرام قبول نمی شود…».[۱۱]

غذای حلال نیز تأثیر مثبت در روح و جسم انسان بر جای می گذارد. چنان که در روایات این تأثیر این گونه بیان شده:

حلال خوردن، بنیان تمام عبادات است.[۱۲] وقتی انسان از غذای حلال تغذیه کرد به عبادت فردی یا اجتماعی روی می آورد.

هر کس چهل روز از خوراک حلال تغذیه کند خداوند قلبش را پر از نور می کند.

پیامد کم توجهی به گوشت:

هر کس چهل روز از خوردن گوشت (حلال) دوری کند، اخلاقش تند می شود و بدخلقی از او ظاهر می شود به این علت که نطفه در مدت چهل روز منتقل می شود. ظاهراً روایت به این مطلب اشاره می کند که نطفه در طول چهل روز منتقل می شود، ظاهراً روایت به این مطلب اشاره می کند که هر کس چهل روز از خوردن گوشت خودداری کند نه تنها اخلاق خودش بلکه اخلاق فرزندی که از او در این چهل روز که گوشت نخورده بوجود بیاید تند و عصابی خواهد بود. خون حامل ژنهاست و گوشت مؤثرترین عنصر در تشکیل ژنهای خون می باشد.

بر اساس علم تغذیه ثابت شده برخی از کودکان که مادرانشان هنگام بارداری یا هنگام انعقاد نطفه از خوردن گوشت امتناع کرده اند فرزندان آنان عجول و عصبانی و تند مزاج هستند. این روایت نیز گویای این حقیقت است. نخوردن گوشت اساسی ترین عامل کم خونی در بدن است. و کم خونی، عصبانیت و بی حوصلگی، و کم هوشی را در نسل انسان و فرزندان بر جای خواهد گذاشت. بسیاری از بیماری های خونی و وضعف بنیه از آسیب های بسیار جدی خودداری از خوردن گوشت و نداشتن گوشت در برنامه غذایی خانواده هاست، دین اسلام به عنوان مهمترین دین به این مسائل بهداشتی و سلامتی توجه ویژه و عمیق معطوف داشته، اهل بیت پیامبر در سیره و نگرش خود این نکات علمی دقیق را با عباراتی زیبا و کوتاه بیان فرموده اند.

خوردن گوشت حرام و گوشت حیواناتی که ذبح شرعی نمی شوند و یا نام خدا را در هنگام سر بریدن آنها ذکر نمی کند و یا خوراک و گوشتی که به نحوی حرام است، از مال دزدی، رشوه ربا تهیه شده، تمام آثار خوراک حرام را در جسم و روح انسان خواهد داشت.

امروز بسیاری از بیماری های مهلک انسان نتیجه تغذیه است چون خداوند به انسان جسمی داده که به وسیله آن به صورت طولانی زندگی کند و برای جایگاه ابدی خود توشه جمع نماید، سلول های بدن انسان به نوعی آفریده شده اند که قادر به حیات طولانی و همیشگی هستند، آن چه امروزه در آزمایشات و معالجات سلول های بنیادین به اثبات رسیده و حاکی این حقیقت است که سلول ها از بین نمی روند بلکه در شرایط عادی زندگی و حیات طولانی دارند و حیات بخش هستند و قادرند اعضای آسیب دیده از بدن را ترمیم نمایند. بر این اساس سلول های بدن انسان با این ویژگی می توانند حیات طولانی و با نشاطی داشته باشند مگر این که با سموم خطرناک در معرض آسیب قرار بگیرند و این سموم در انواع گوشت هاست که خداوند از خوردن آنها بازداشته، خون نیز یکی از منابع سموم و آفات و میکروب های خطرناک است. لذا در قرآن از خوردن خون به شدت نهی و آن را حرام فرموده و از طرفی از خوردن مردار (حیوانی که بدون ذبح و سربریدن و خروج خون از بدن مرده باشد) بر حذر نموده، چون خون بدن او که پر از آفات سمی است دفع نشده، از این روی فلسفه بازداشت خداوند از خوردن گوشت برخی از حیوانات و برخی از خوراکی های گوشتی در اینجا روشن می شود. که ما از آن غافلیم، امروز به تجربه ثابت شده که انواع بیماری ها با خون متنقل می شوند (مانند «ایدز» این واقعیت از رموز الهی پرده می دارد. که دوری از خوردن خون را در حرام فرمود، خون از آن جهت که دارای قابلیت های فراوان و متعدد است قادر است انواع میکروب ها را در خود زنده و پویا نگه دارد، و همین خون است که نطفه انسان از آن به وجود می آید، و نطفه نیز از عوامل انتقال ژن ها و ویروس ها می باشد، انواع سلول های انسان در نطفه وجود دارد که پس از لقاح تبدیل به نوزاد می شود، به همین علت خوردن نطفه حیوانات نیز حرام شده و برخی از اعضای حیوانات که ۱۷ عضو مشخص است در شرع مقدس حرام است.

تأثیرات اجتماعی و اقتصادی

تغذیه از نجس و حرام، در مرحله اول در روح فرد از طریق جسم مؤثر است و روح کدر و زنگار می گیرد، از آن جهت که غلیظی خون حاصل از خوردن انواع خوراکی های مسموم و حرام است، سبب رویش دیروز بسیاری از رفتارهای ناپسند روحی در انسان است، امراض جسمی این حالت خون و عوارض خطرناک آن بر اهل فن و پزشکان پوشیده نیست، اما عوارض روحی آن بسیار خطرناک تر از جسمی است، از آن رو که ظهور و بروز و آثار اجتماعی در پی دارد.

فردی که از حرام تغذیه کرده به انواع جنایات گرایش دارد، از قتل و خون ریزی تا انواع جرایم و مفاسد اقتصادی، اگر در بین مرتکبین عمدی جرایم تحقیق انجام گیرد ۹۹ درصد از آنان به نوعی گرفتار خوراک حرام بوده اند یا پدران آنها و اجدادشان دستی در خوراک و درآمد حرام داشته اند، بی جهت نیست که وقتی سرور شهیدان حضرت امام حسین(ع) در مقابل سپاه عمر سعد ایستاد جهت اتمام حجت و ادای وظیفه امامت که در قبال همه انسان ها دارد. (امام حجت خدا بر تمام موجودات و انسان است). لذا امام شروع به موعظه و پند و نصیحت آنان کرد آنان با ایجاد هیاهو از گوش دادن و قبول کردن مواعظ امام خودداری کردند و امام در مقابل این واکنشی ناپسند آنان فرمود، بر شما تقصیری نیست، که از قبول حق استنکاف می ورزید، چون شکم های شما پر از غذاهای حرام است و بر دلهایتان قفل و زنگار زده شده که هرگز راه بیداری نگزینید.[۱۳] این نمونه ای از تأثیرات اجتماعی تغذیه حرام و شبهه ناک است. برخی از فعالیت های اقتصادی حرام مانند ربا و رشوه آثار و پی آمدهای بسیار خطرناک اقتصادی و اجتماعی دارند و خداوند این نوع از اکل به حرام را نیز جهت مصون ماندن جامعه اسلامی منع فرموده.

در روایتی که از امام باقر(ع) وارد شده انواع درآمد حرام و شبهه که تأثیرات سوء اجتماعی و اقتصادی گسترده دارند این گونه بیان گردیده:

  1. خوردن مال یتیم و… ۲. دست مزد کارهای خلاف مثل فروش نوارهای مبتذل و نرم افزارهای منحرف و مواد مخدر.

  1. درآمدی که از فروش مشروبات الکلی به دست آید.

  1. ربا و درآمدهای حاصله از فواید ربا.

  1. رشوه گرفتن جهت حل امور خصوصاً در صدور احکام که بدترین حرام است و به مثابه انکار توحید و خداوند می باشد.

  1. در آمدی که از ساحری حاصل شود و انسان به وسیله سحر و جادو و شعبده کسب درآمد کند[۱۴]این روایت ازنظر سند بسیار معتبر و متواتر است.

ربا و رشوه و اکل مال به باطل (خوردن مال دیگران) از نظر قرآن نیز حرام شمرده شده است،[۱۵]

تمام این مشاغل و کسب درآمد از راه های غیر شرعی مصداق حرام است و دارای تأثیرات فردی، روحی، اجتماعی و اقتصادی است.

در دوره صفوی که پایتخت ایران اصفهان بوده، بر اساس گزارشات تاریخی این شهر و شهرهای دیگر ایران محل تجارت، تجار خارجی نیز بوده، در عین حال معاملات ربوی در جامعه ایرانی رواج یافته بود، تبعات درآمدهای حرام جامعه ایرانی که به تدریج رشد کرد سبب گردید خوراک مردم از درآمد حرام تأمین شود، خوردن خوراک حرام سبب بروز ناهنجاری های اخلاقی و ترویج مفاسد اجتماعی و شیوع مفاسد جنسی نامشروع و تعدی به حقوق دیگران در این جامعه در اوج باشد، همین عوامل مردم را از عبادات و تزکیه نفس بازداشت به حدی که تعصب و غیرت دینی کاهش و تنزل عجیبی یافت، و روند این انحطاط اخلاقی به حدی رسید که وحدت و همدلی که در سایه ایمان به خداوند حاصل می شود به کلی از جامعه ایرانی و شهرهای بزگی همچون پایتخت کم رنگ شود، وقتی جامعه گرفتار این آشفتگی روحی کلی گردید، عده ای شورش کردند و از شهرهای دیگر که با حکومت صفوی دل خوش نداشتند به پایتخت هجوم آورده و تمام جامعه ایران را پس از ویرانی پایتخت[۱۶] عرصه جولان خود نمودند.

و بسیاری از انسان های بی گناه را به خاک و خون کشیدند، وقتی در جامعه ایرانی عهد صفوی ثروت مردم فزونی یافت و درآمدها خوب شد، مردم به طمع ثروت اندوزی به ربا خواری کشیده شدند و رشوه و سایر کارهای حرام و درآمدهای غیر حلال جامعه را این گونه پس از انحطاط و اخلاقی به انحطاط و سقوط کشاند. این یک واقعیت تاریخی است که دولتمردان و سیاست مداران آن دوره از آن غافل بودند، پس از سقوط صفویان ایران گرفتار حاکمان خونریز گردید و محل تاخت و تاز بیگانگان شد و نوامیس مردم و عرض و آبرو و عزت در معرض تصدی دشمنان قرار گرفت. رواج درآمدهای حرامی مثل ربا و رشوه تأثیرات اجتماعی خطرناک تر از این نیز در پی داشته است.[۱۷] «… کار رشوه و ارتشاء به بالاتر هم نفوذ یافت چنان که نماینده تجاری هلند (هربردولرس)… .[۱۸] به شاه سلیمان داد… وضع اجتماعی جامعه ایران در اواخر دوره صفوی بسیار آشفته بود و قمارخانه ها و کسب های حرام جامعه را فرا گرفته بود، و همین عوامل منجر به انحطاط جامعه ایرانی گردید.[۱۹]

در جامعه ایران عهد ناصر و پیش از آن نیز در تاریخ گزارش شده رشوه خواری و ارتکاب حرایم و کسب درآمدهای حرام وضع اجتماعی را آشفته و گرفتار بلاهای طبیعی کرده بود.[۲۰]

از آن چه در تاریخ واقع شده و منابع روایی و متون اسلامی آمده نتیجه می گیریم که خوردن حرام نه تنها از نظر معنوی و فردی انسان را به سقوط می برد بلکه از نظر مادی نیز گرفتار بلاهای مختلف جسمی فردی و اجتماعی می کند، برخی از بلاهای طبیعی و حوادث ناگوار که سبب مرگ و میر و شیوع بیماری های خطرناک می شود، غالباً ریشه و علل پیدایش اینها درآمد حرام است، چون  درآمدهای حرام وقتی در خانواده و جامعه رواج پیدا کرد، و خوراک مردم از درآمدهای ناپاک تأمین گردید، نه تنها جامعه حاضر به فساد کشیده می شود بلکه نسل انسان و جوامع بعدی نیز از فساد امن نخواهد بود، شیوع مفاسد، بر اساس سنت الهی سبب قطع باران و رحمت الهی و کاهش آب و آلودگی هوا، و گرانی و قحطی را به دنبال خود خواهد آورد، بر اساس آیات قرآن بسیاری از امت های گذشته به خاطر ارتکاب مفاسد و جرایم گرفتار خشم الهی شدند مثل قوم هود و صالح و قوم نوح و اقوام و ملل دیگر در معرض نابودی جمعی قرار گرفتند وقتی بلای الهی نازل شد تمام جامعه را فرا می گیرد. [۲۱]

در دوره عباسی زمانی که حاکم جامعه متوکل بود و در این دوره فجایع و مفاسد و خوشگذرانی و کسب های حرام و خوراکی های ناپاک در جامعه به قدری شیوع یافته بود که اکثر مردم گرفتار ناهنجاری های اجتماعی بودند، مورخین گزارش می دهند که بلایای طبیعی در این دوره به وقوع می پیوست و مردم را به کام مرگ فرو می برد، نا امنی در سطح شهرها رو به فزونی نهاده بود، گرانی برخی از کالاها از جمله برنج و قاچاق کالا در پایتخت عباسی (بغداد) و دیگر شهرها رواج فراوان داشت، بارها زلزله سهمگین به نقاطی از جهان می رسید و عده ای را هلاک می کرد.[۲۲] بغداد و مناطق اطراف آن و هر مناطقی که فساد و تباهی زیاد بود، بلایای طبیعی مکرر از جمله سیل و زلزله و قحطی و ناامنی فراگیر بوده.

در روایات متعدد و متون دینی درباره آثار و آسیب های خوراک حرام چنین آمده است:

آغاز پیروی و تبعیت از هوای نفس، با خوردن حرام آغاز می شود، وقتی انسان شکم خود را با خوردنی های حرام پر کرد به تدریج که غذا هضم و جذب خون شد، انسان به انجام فرائض دینی و عبادات و ادای حقوق الهی سهل انگار و سست می شود و پس از سستی در وظایف فردی و شخصی در انجام وظایف اجتماعی و عمومی و رعایت حقوق دیگران کوتاهی می کند، پس از این مرحله، انسان نسبت به قوانین الهی و سنت های کلی و اصول اعتقادات توهین می کند، (پس از ترک فرائضش) آشکارا در میان مردم و بیرون از محیط فردی به جرائم دست می زند و دزدی می کند، روزه خواری می کند و با زبان و رفتار به انکار همه ارزش های شرعی و دینی می پردازد.[۲۳]

حرام

خون و گوشت

تأثیر در جسم و مزاج و تغییر رفتار

بروز آن در عقاید و انجام فرائض

ترک فرائض

ارتکاب جرائم در جامعه

تنبلی و سستی، خواب آلودگی و عدم پایبندی

توهین به حقوق الهی و اجتماعی و تجاوز به نوامیس

انکار دین و اصول عقیدتی مثل خداوند

تولید فساد و ایجاد باندهای تبهکاری، طغیان

آغاز سقوط و انحطاط

رواج فساد در جامعه

سقوط و نزول بلاهای طبیعی

فردی و اجتماعی

در برخی از آیات و روایات معتبر وارد شده، بعضی از گناهان از جمله خوردن غذاهای حرام مانع انعقاد نطفه و تولید نسل می شود و برای چاره این نوع از گرفتاری های اجتماعی، نیز ائمه نسخه هایی که با الهام از قرآن فرموده اند: «عبارت است از ترک خوراک حرام به مدت چهل روز جهت پاک شدن خون از آثار غذای حرام و ذکر استغفار و توبه از کارهایی که برای کسب حرام انجام می شد.[۲۴]

[۱]. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳۲، چاپ بیروت، دارالوفاء).

[۲]. بقره / ۳۰.

[۳]. حجر / ۲۹ و ۷۲.

[۴]. عبس / ۲۴.

[۵]. انعام / ۱۲۱ و مائده / ۳.

[۶]. درآمد حرام در نسل انسان بروز می کند. کلینی، اصول کافی، (چاپ بیروت)، بی تا، ج۵، ص۱۲۴.

[۷]. همان، ج۶، ص۲۷۱.

[۸]. همان، ج۵، ص۷۲.

[۹]. همان، ج۵، ص۲۱۱.

[۱۰]. مجلسی، همان، ج۸۱، ص۲۵۸.

[۱۱]. ابن فهد، عده الداعی، چاپ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ص۱۳۹.

[۱۲]. ورام ابن ابی خزائی، مجموعه ورام، قم، نشر مکتبه الفقهیه، ج۱، ص۲۵۱.

[۱۳]. مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۸.

[۱۴]. کلینی، پیشین، ج۵، ص۱۲۱.

[۱۵]. بر اساس آیات قرانی ۲۷۵ بقره الذین یألکون الربا… و حرّم الربا، و آیه یمحق الله الربا… « و لاتألکوا اموئالکم بالباطل…» بقره / ۱۸۸ «… و تری کثیراً منهم… و اکلهم السحت».

[۱۶]. باستانی پاریزی، ص۳۳۰.

[۱۷]. باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، چاپ چهارم، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۶۷، ص۲۵۵ـ۲۷۶.

[۱۸]. همان، ص۲۶۰.

[۱۹]. همان، ص۲۳۴.

[۲۰]. محمد جواد شکور، تاریخ ایران زمین، تهران، اشراقی، ۱۳۶۳، ص۳۵۴ و ص۳۳۰.

[۲۱]. «و امطرنا علیهم سطرهاً فانظر کیف کان عاقبه المجرمین…» اعراف / ۸۴. قل سیر و ان الارض کیف کان عاقبه المکذبین» انعام / ۱۱. در زمین گردش کنید و در احوال گذشتگان بنگرید که از چگونگی سرانجام مجرمین و دروغگویان مطلع و باخبر باشید «و انظروا کیف کان عاقبه المفسدین…» اعراف / ۸۶ بنگرید به سرگذشت و سرانجام فساد کنندگان را که چگونه گرفتار خشم اهی شدند.

[۲۲]. ابن اثیر، الکامل، ج۱۱، ص۴۶ـ۵۳؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۵۲۱ (ترجمه).

[۲۳]. نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ج۱۱، ص۲۱۲.

[۲۴]. وسائل الشیعه، ج۱۲.

آدرس: قم، شهرک مهدیه، (جاده اصفهان)، ۱۰۸ واحدی، پلاک ۵۶ ـ تلفن: ۰۹۱۲۶۵۲۸۷۴۶